ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
پرونده ویژه «ایران» در سالگرد شهادت حسن باقری
شاه کلید مقاومت و پیشرفت
■ پرونده دوم؛گروهک منافقین با همزیستی متجاوزان بعثی برای همیشه لکه ننگ تاریخ ایران باقی ماند
در صفحات ویژه سیاسی بخوانید
گزارش«ایران» از آخرین اخبارچهلمین جشنواره فیلم فجر
72 ساعت تا شروع
گروه فرهنگی/ در واپسین روزهای باقی مانده تا آغاز چهلمین دوره برپایی جشنواره فیلم فجر اسامی اعضای هیأت داوران بخش سودای سیمرغ و همچنین فهرست برنامهها و نشستهای جانبی برگزاری این رویداد هنری اعلام شد.
معرفی داوران سودای سیمرغ
با حکم مسعود نقاشزاده دبیر چهلمین دوره این رویداد سینمایی اسامی هیأت داوران سودای سیمرغ اعلام شد.«مسعود جعفریجوزانی» (نویسنده، کارگردان و تهیهکننده)، «مجید انتظامی» (آهنگساز)، «شهاب حسینی» (بازیگر و تهیهکننده)، «محمدعلی باشهآهنگر» (نویسنده و کارگردان)، «محمد داوودی» (مدیر فیلمبرداری)، «مهدی سجادهچی» (فیلمنامهنویس) و «پژمان لشکریپور» (منتقد و تهیهکننده) در جایگاه اعضای هیأت داوران به بررسی فیلمهای بخش سودای سیمرغ میپردازند.از آنجایی که داوران معرفی شده در این فهرست اغلب در زمره هنرمندان شناخته شده بخشهای مختلف سینما هستند به معرفی مختصری از هر یک اکتفا میکنیم. مسعود جعفریجوزانی چهره ماندگار هنر هفتم و از پیشتازان سینمای پس از انقلاب است. وی بهعنوان یک چهره دانشگاهی سابقه تدریس در رشته سینما و گرافیک در امریکا و همچنین تدریس در دانشکده هنر دانشگاه تهران، دانشکده صداوسیما و مدرسه فیلمسازی باغ فردوس را دارد.
مجید انتظامی تا به امروز برای بیش از صد اثر سینمایی موسیقی متن نوشته و البته از رکوردداران کسب سیمرغ بلورین در رشته موسیقی فیلم است. افزون بر این که نام انتظامی در فهرست چهرههای ماندگار فرهنگ و هنری کشورمان جای گرفته از وی بهعنوان جهادگر عرصه فرهنگ و هنر هم تجلیل شده است.
شهاب حسینی، دیگر داور این بخش از جمله بازیگران شناخته شده سینما، تئاتر و تلویزیون کشورمان است که از جشنوارههای مختلف جهانی موفق به کسب جوایز متعددی شده است. محمدعلی باشه آهنگر داور دیگری است که نویسندگی و کارگردانی چندین فیلم کوتاه، مستند، سریال تلویزیونی و چند فیلم سینمایی در کارنامهاش ثبت شده است.
محمد داوودی نیز از فعالان بخش فیلمبرداری است که سابقه همکاری با کارگردانانی همچون مجید مجیدی و همچنین مدیریت واحد فیلمبرداری صداوسیما تا اواسط دهه هفتاد را داشته است. مهدی سجادهچی فیلمنامهنویس آثار ماندگار تلویزیون و سینما است که ریاست انجمن فیلمنامهنویسان کشورمان را هم به عهده دارد. اما جوانترین داور این بخش پژمان لشکریپور است که در تهیه و تولید فیلمهای سینمایی مطرحی همکاری داشته است.
انتشار فهرست برنامههای جنبی جشنواره
علاقهمندان در بخش برنامههای جنبی جشنواره فیلم فجر هم میتوانند شاهد برپایی نشستهای «شبی با اندیشمندان» با سخنرانی چهرههای مهم حوزههای مختلف علوم انسانی و به میزبانی «امیررضا مافی» نویسنده، مدرس دانشگاه و مدیر فرهنگی باشند. «سینما، دین و ایدئولوژی» با سخنرانی حجتالاسلام دکتر عبدالحسین خسروپناه (فیلسوف)، «سینما، فلسفه و معنا» با سخنرانی بیژن عبدالکریمی (فیلسوف)، «سینما، تاریخ و تمدن» با سخنرانی بهروز فرنو (پژوهشگر فرهنگی)، «سینما، جامعه» (آرمانها، واقعیتها) با سخنرانی مصطفی مهرآئین (جامعهشناس) و «سینما و سبک زندگی» با سخنرانی احسان شاهقاسمی عناوین این نشستها هستند.
بازدید سرزده رئیس سازمان سینمایی
از آنجایی که تنها چند روز تا آغاز این رویداد سینمایی باقی مانده، محمد خزایی، رئیس سازمان سینمایی بازدید سرزدهای از ستاد چهلمین جشنواره فیلم فجر داشت. در همین رابطه وی در نشستی که با حضور مدیران ستادی چهلمین جشنواره فیلم فجر جهت هماهنگیهای نهایی برگزار شد شرکت کرد و در جریان فعالیت بخشهای مختلف اجرایی جشنواره قرار گرفت. البته مسعود نقاشزاده، دبیر علمی چهلمین دوره جشنواره فیلم فجر که این روزها بهدلیل ابتلا به بیماری در قرنطینه خانگی به سر میبرد موفق به همراهی خزایی نشد و دقایقی در این جلسه سه ساعته بهصورت مجازی صحبت کرد و گزارشی از تلاشهای سه ماهه ستاد چهلمین جشنواره فیلم فجر ارائه داد.
نگاهی به فهرست فیلمهای کوتاه و مستند شرکت کننده در این دوره
در بخش پایانی این گزارش برای اطلاع علاقهمندان پیگیر بخش فیلم کوتاه جشنواره نگاهی گذرا هم به فهرست آثار شرکتکننده در این قسمت خواهیم داشت.
«آهو» به کارگردانی «مهسا رضوی»، «ارفاق» به کارگردانی «رضا نجاتی»، «تابوت» به کارگردانی «اکبر زارع»، «گذشته» به کارگردانی «حمید محمدی»، «گوزن» به کارگردانی «هادی باباییفر»، «لئو» بهکارگردانی «محمدمعین روحالامینی»، «ماجان» به کارگردانی «فردین انصاری»، «هاجرو» به کارگردانی «افشین اخلاقیفیض آثار»، «هرگز، گاهی، شاید» به کارگردانی «شادی کرمرودی» و «ویار» به کارگردانی «حورا طباطبایی» فیلمهایی هستند که در بخش فیلم کوتاه به رقابت میپردازند.
بنابراین گزارش در بخش مستند جشنواره امسال هم شاهد حضور فیلمهای «آن مرد با اتوبوس آمد» به کارگردانی «نیما مهدیان»، «احتضار» به کارگردانی «حجت طاهری»، «تفنگ برادرم» به کارگردانی، «دبستان پارسی» به کارگردانی، «سرباز شماره صفر» به کارگردانی «محمد سلیمیراد»، «مشق امشب» به کارگردانی مشترک«اشکان نجاتی و مهران نعمتاللهی»، «هیچکس منتظرت نیست» به کارگردانی «محسن اسلامزاده» و «یکی از رؤیاهای من» به کارگردانی «محسن هادی» خواهیم بود.گفتنی است که چهلمین جشنواره فیلم فجر در دوبخش فرهنگی و رقابتی از ۱۲ تا ۲۲ بهمن به دبیری «مسعود نقاشزاده» برگزار خواهد شد.
معرفی داوران سودای سیمرغ
با حکم مسعود نقاشزاده دبیر چهلمین دوره این رویداد سینمایی اسامی هیأت داوران سودای سیمرغ اعلام شد.«مسعود جعفریجوزانی» (نویسنده، کارگردان و تهیهکننده)، «مجید انتظامی» (آهنگساز)، «شهاب حسینی» (بازیگر و تهیهکننده)، «محمدعلی باشهآهنگر» (نویسنده و کارگردان)، «محمد داوودی» (مدیر فیلمبرداری)، «مهدی سجادهچی» (فیلمنامهنویس) و «پژمان لشکریپور» (منتقد و تهیهکننده) در جایگاه اعضای هیأت داوران به بررسی فیلمهای بخش سودای سیمرغ میپردازند.از آنجایی که داوران معرفی شده در این فهرست اغلب در زمره هنرمندان شناخته شده بخشهای مختلف سینما هستند به معرفی مختصری از هر یک اکتفا میکنیم. مسعود جعفریجوزانی چهره ماندگار هنر هفتم و از پیشتازان سینمای پس از انقلاب است. وی بهعنوان یک چهره دانشگاهی سابقه تدریس در رشته سینما و گرافیک در امریکا و همچنین تدریس در دانشکده هنر دانشگاه تهران، دانشکده صداوسیما و مدرسه فیلمسازی باغ فردوس را دارد.
مجید انتظامی تا به امروز برای بیش از صد اثر سینمایی موسیقی متن نوشته و البته از رکوردداران کسب سیمرغ بلورین در رشته موسیقی فیلم است. افزون بر این که نام انتظامی در فهرست چهرههای ماندگار فرهنگ و هنری کشورمان جای گرفته از وی بهعنوان جهادگر عرصه فرهنگ و هنر هم تجلیل شده است.
شهاب حسینی، دیگر داور این بخش از جمله بازیگران شناخته شده سینما، تئاتر و تلویزیون کشورمان است که از جشنوارههای مختلف جهانی موفق به کسب جوایز متعددی شده است. محمدعلی باشه آهنگر داور دیگری است که نویسندگی و کارگردانی چندین فیلم کوتاه، مستند، سریال تلویزیونی و چند فیلم سینمایی در کارنامهاش ثبت شده است.
محمد داوودی نیز از فعالان بخش فیلمبرداری است که سابقه همکاری با کارگردانانی همچون مجید مجیدی و همچنین مدیریت واحد فیلمبرداری صداوسیما تا اواسط دهه هفتاد را داشته است. مهدی سجادهچی فیلمنامهنویس آثار ماندگار تلویزیون و سینما است که ریاست انجمن فیلمنامهنویسان کشورمان را هم به عهده دارد. اما جوانترین داور این بخش پژمان لشکریپور است که در تهیه و تولید فیلمهای سینمایی مطرحی همکاری داشته است.
انتشار فهرست برنامههای جنبی جشنواره
علاقهمندان در بخش برنامههای جنبی جشنواره فیلم فجر هم میتوانند شاهد برپایی نشستهای «شبی با اندیشمندان» با سخنرانی چهرههای مهم حوزههای مختلف علوم انسانی و به میزبانی «امیررضا مافی» نویسنده، مدرس دانشگاه و مدیر فرهنگی باشند. «سینما، دین و ایدئولوژی» با سخنرانی حجتالاسلام دکتر عبدالحسین خسروپناه (فیلسوف)، «سینما، فلسفه و معنا» با سخنرانی بیژن عبدالکریمی (فیلسوف)، «سینما، تاریخ و تمدن» با سخنرانی بهروز فرنو (پژوهشگر فرهنگی)، «سینما، جامعه» (آرمانها، واقعیتها) با سخنرانی مصطفی مهرآئین (جامعهشناس) و «سینما و سبک زندگی» با سخنرانی احسان شاهقاسمی عناوین این نشستها هستند.
بازدید سرزده رئیس سازمان سینمایی
از آنجایی که تنها چند روز تا آغاز این رویداد سینمایی باقی مانده، محمد خزایی، رئیس سازمان سینمایی بازدید سرزدهای از ستاد چهلمین جشنواره فیلم فجر داشت. در همین رابطه وی در نشستی که با حضور مدیران ستادی چهلمین جشنواره فیلم فجر جهت هماهنگیهای نهایی برگزار شد شرکت کرد و در جریان فعالیت بخشهای مختلف اجرایی جشنواره قرار گرفت. البته مسعود نقاشزاده، دبیر علمی چهلمین دوره جشنواره فیلم فجر که این روزها بهدلیل ابتلا به بیماری در قرنطینه خانگی به سر میبرد موفق به همراهی خزایی نشد و دقایقی در این جلسه سه ساعته بهصورت مجازی صحبت کرد و گزارشی از تلاشهای سه ماهه ستاد چهلمین جشنواره فیلم فجر ارائه داد.
نگاهی به فهرست فیلمهای کوتاه و مستند شرکت کننده در این دوره
در بخش پایانی این گزارش برای اطلاع علاقهمندان پیگیر بخش فیلم کوتاه جشنواره نگاهی گذرا هم به فهرست آثار شرکتکننده در این قسمت خواهیم داشت.
«آهو» به کارگردانی «مهسا رضوی»، «ارفاق» به کارگردانی «رضا نجاتی»، «تابوت» به کارگردانی «اکبر زارع»، «گذشته» به کارگردانی «حمید محمدی»، «گوزن» به کارگردانی «هادی باباییفر»، «لئو» بهکارگردانی «محمدمعین روحالامینی»، «ماجان» به کارگردانی «فردین انصاری»، «هاجرو» به کارگردانی «افشین اخلاقیفیض آثار»، «هرگز، گاهی، شاید» به کارگردانی «شادی کرمرودی» و «ویار» به کارگردانی «حورا طباطبایی» فیلمهایی هستند که در بخش فیلم کوتاه به رقابت میپردازند.
بنابراین گزارش در بخش مستند جشنواره امسال هم شاهد حضور فیلمهای «آن مرد با اتوبوس آمد» به کارگردانی «نیما مهدیان»، «احتضار» به کارگردانی «حجت طاهری»، «تفنگ برادرم» به کارگردانی، «دبستان پارسی» به کارگردانی، «سرباز شماره صفر» به کارگردانی «محمد سلیمیراد»، «مشق امشب» به کارگردانی مشترک«اشکان نجاتی و مهران نعمتاللهی»، «هیچکس منتظرت نیست» به کارگردانی «محسن اسلامزاده» و «یکی از رؤیاهای من» به کارگردانی «محسن هادی» خواهیم بود.گفتنی است که چهلمین جشنواره فیلم فجر در دوبخش فرهنگی و رقابتی از ۱۲ تا ۲۲ بهمن به دبیری «مسعود نقاشزاده» برگزار خواهد شد.
مدیرعامل شرکت ملی نفت در گفتوگو با «ایران» خبرداد
افزایش 40 درصدی فروش نفت بدون برجام
ظرفیت تولید نفت تا پایان سال به «قبل از تحریم» میرسد
گروه اقتصادی/ پس از 6 ماه از شروع به کار دولت سیزدهم، اکنون آثار و نشانههای بهبود در صنعت نفت پدیدار شده است. به طوری که صادرات نفت و درآمدهای نفتی افزایش یافته، پروژههای مسکوت دوباره به جریان افتاده و برنامهای جامع برای ارتقای وضعیت صنعت نفت در حال پیادهسازی است. برای بررسی جزئیات این تحرکات جدید، سراغ محسن خجستهمهر، مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران رفتهایم. او در گفتوگو با «ایران» به تشریح تازهترین رویدادهای صنعت نفت پرداخت.
لطفاً توضیح دهید که شرکت ملی نفت را در چه حالی تحویل گرفتید؟
ما برای پاسخ به این پرسش که در چه شرایطی اینجا را تحویل گرفتیم، لازم است بازتعریفی از مأموریتهایمان داشته باشیم. چون اول باید مشخص باشد که مأموریت ما چیست و چه وظیفهای به عهده ما بوده و بعد از ما حساب بکشند و بپرسند که آیا این کارها را کردهای یا نکردهای. در حالی که اگر بیسند و مدرک صحبت کنیم، میتوانند بگویند که سیاهنمایی میکنید، در حالی که واقعاً چنین قصدی وجود ندارد.
دولتهای ما چون برای نظام جمهوری اسلامی کار کردهاند، در جاهایی که کار کرده و زحمت کشیدهاند مأجور هستند (و طبق وظیفه عمل کرده اند)، ولی در جاهایی که کار نکردهاند، یا قاصر بودهاند یا مقصر و باید اینها را از هم تفکیک کنیم. یا غفلت و سهلانگاری کردهاند یا تصمیماتی گرفتهاند که ناظر به بعضی کوتاهیها بوده است و بدترین نوع کوتاهی هم این است که تصمیم بگیری بعضی کارها را انجام ندهی.
وظیفه ما چیست؟ بخش نفت و گاز و میادین نفت و گاز ما یک موضوع حاکمیتی است و براساس قانون اصل 44 و سیاستهای ابلاغی رهبر معظم انقلاب درباره اصل 44 قانون اساسی و براساس اینکه نفت و گاز [جزو] انفال هستند، دولت به نمایندگی از حکومت اسلامی وظیفه راهبری و اعمال حاکمیت بر میادین نفت و گاز را دارد و وزارت نفت هم به نمایندگی از دولت این وظیفه را به عهده دارد. بنابراین میتوانیم اینگونه بگوییم که وزارت نفت به نمایندگی از حکومت اسلامی وظیفه بسیار سنگینی به عهده دارد.
این وظیفه چیست؟ ما چیزی حدود 1200 میلیارد بشکه معادل نفت خام در کشور داریم. وقتی میگوییم معادل نفت خام بشکه، یعنی گاز را از نظر ارزش حرارتی به نفت تبدیل میکنیم. میعانات و مایعات و خود نفت را هم به همین شکل در محاسبه میآوریم. ما اینها را در زیرزمین داریم. وظیفه ما در وزارت نفت این است که این دارایی زیرزمینی را به حداکثر ثروت روی زمین تبدیل کنیم. یعنی قرار نیست من یک بشکه نفت زیرزمین را به حداقل ارزش خودش مصرف کنم یا بفروشم. چون وظیفه وزارت نفت در بخش بالادستی، تولید ثروت است. وظیفه اصلی ما این است که تولید ثروت کنیم و با توجه به ذخایری که در زیرزمین داریم میتوانیم تا حدود صد سال دیگر نفت و گاز تولید کنیم. بنابراین تولید نفت و گاز از طرف نظام مقدس جمهوری اسلامی یک وظیفه صدساله برای وزارت نفت است. آن هم به این شکل که به حداکثر ارزش افزوده خودش برسد. این یک مأموریت است. حالا چه کارهایی باید بکنیم که اگر بکنیم وظیفهمان را انجام دادهایم و اگر نکنیم، کوتاهی محسوب میشود؟
بخش قابل توجهی از ذخایر کشور میادین مشترک نفتی و گازی ما هستند. چیزی حدود 28 میدان نفتی و گازی در پهنه جمهوری اسلامی با کشورهای همسایه مشترک هستند که در میان مهمترین میادین نفتی مشترک میتوانیم به میدان آزادگان جنوبی، میدان یادآوران، میدان آزادگان شمالی، میدان یاران شمالی و یاران جنوبی در جنوبغرب کشور و در غرب کارون در استان خوزستان اشاره کنیم.
متأسفانه در گذشته آنطور که باید و شاید نتوانستهایم کار مهمی برای مهمترین میدان، یعنی آزادگان انجام بدهیم. این سؤال باید پاسخ داده شود. ما یک قرارداد خارجی به ارزش 6.5 میلیارد دلار داشتیم و در حال اجرا بوده و به دلایل نامشخصی این قرارداد فسخ میشود. قرار بوده که این میدان 320 هزار بشکه تولید داشته باشد، در حالی که در حال حاضر تولید آن کمتر از یکسوم این میزان است.
با کدام شرکت؟
با یکی از شرکتهای بینالمللی بوده.
اروپایی؟
نه، چینی. بهراحتی یک قرارداد خارجی فسخ شد. ما حدود 8 سال فاز دوم میدان یادآوران را اجرا نکردیم و حتی حاضر نبودیم از ظرفیت و توان داخلی استفاده کنیم. فاز دوم آزادگان شمالی هم به همین شکل. بالاخره ما قبول داریم که در داخل کشور مقدورات و ظرفیتهایی وجود دارند. البته آزادگان جنوبی را به شکل غیرمتمرکز به بخشهای مختلف دادهاند، ولی نتیجهای نگرفتهایم، چون نتیجه اجرای این طرح موفق نبوده است. این طرح قرار بوده چهار سال باشد، ولی از موقعی که تحویل گرفتهایم حدود 8 سال گذشته، تولید آن کمتر از یکسوم میزان برنامهریزی شده بوده که تازه بخشی از این یکسوم هم به دولتهای قبل یعنی دولتهای نهم و دهم مربوط میشده است. این قضیه عدمالنفع زیادی را متوجه کشور کرده است. فرض کنید که اگر قرار این بود که در ظرف یکسال فقط 320 هزار بشکه نفت تولید کنیم، اگر هر بشکه نفت را 50 دلار حساب کنید، عدمالنفع یکساله این چقدر خواهد بود؟ فرض کنید که 80 هزار بشکه آن مربوط به قبل باشد، 230 هزار بشکه ضرب در 60 دلار ضرب در 365 روز چقدر میشود؟ ما در این شرایط اینجا را تحویل گرفتهایم. چرا این اتفاق افتاده؟ رویکرد چه بوده؟ رویکرد این بوده که ما فقط در حالتی میتوانیم این میدان را توسعه بدهیم که شرکتهای خاصی در آن مشارکت کنند و فقط در صورتی این را توسعه بدهیم و تولید کنیم که مثلاً برجام برقرار باشد و هیچ محدودیتی وجود نداشته باشد.
منطق چه میگوید؟ میگوید که اگر قرار است یک انتظار منطقی داشته باشی چند سال باید صبر کنی؟ یک سال؟ دو سال؟ طبعاً هشت سال انتظار منطقی نیست و خلاف تدبیر است.
یعنی کار این میادین هشت سال فریز شده بود؟
بله کم و بیش این طور بود. حتی اگر شما میخواهی مذاکره کنی، چند سال قرار است منتظر یک اتفاق خاص بمانی؟
در این هشت سال چقدر کار جدید شد؟
ما واقعاً در بحث توسعه میادین مشترک انتظار داشتیم میدان آزادگان جنوبی توسعه پیدا کند، ولی اینگونه نشد. ما انتظار داشتیم فاز دوم میدان یادآوران توسعه پیدا کند.
توسعه اینها از قبل در دستور کار بود، ولی در این هشت سال کنار گذاشته شد؟
بله. اقداماتی انجام شد ولی اراده جدی وجود نداشت. من میخواهم به یک موضوع خیلی واضحتر اشاره کنم. قرارداد فاز 11 پارس جنوبی که مرزیترین فاز ما با قطر بوده، در سال 91 با یک شرکت ایرانی منعقد میشود؛ اما در سال 92 با یک دستور کان لم یکن میشود. یعنی قرارداد منعقد شده، کانلمیکن میشود.
به دستور وزیر وقت؟
بله.
منطقش چه بود؟
سؤال ما هم این است که چرا؟ حتماً دلیلش نبود منابع مالی نبوده است، چون منابع مالی ما در آن زمان به گونهای بوده که پول اضافی هم داشتهایم. ممکن است بگویند پول نداشتیم، ولی هر چیز دیگری که بگویند قابل قبول نیست. مثلاً چه بگویند؟ بگویند منتظر بودند که خارجیها بیایند؟ چند سال منتظر آنها ماندید؟ جالب است که به شما بگویم بعد از هشت سال که گذشت تازه این میدان را به کسی دادند که هشت سال قبل از او گرفته بودند. بله، یک زمانی توتال آمد و این را به او دادند، ولی توتال آن را رها کرد و رفت. مگر چند سال باید برای یک شرکت صبر کرد؟ هشت سال عمر دو دولت است.
آن هم در جایی که میدان مشترک است...
بله. و رقیب ما همینطور دارد گاز را بهرهبرداری میکند. گاز به لحاظ فنی با نفت تفاوت دارد. سیالش خیلی روان است و فشارش سریع تنظیم و تعدیل میشود. سیال از جایی که فشارش بیشتر است به جایی مهاجرت میکند که فشارش کمتر است. اگر بخش همسایه بیشتر تولید میکند، فشارش میافتد. من در اینجا در مرز خودم چون بهرهبرداری نمیکنم، فشارم بیشتر است و طبق قانون سیالات، گاز از جایی که فشار بیشتر است به جایی میرود که فشار کمتر است. خودشان هم گفتهاند که سالی 5 میلیارد دلار درآمد این فاز است و حالا من باید آن را با عدم النفع معاوضه کنم. ضمن اینکه این فاز 11 پالایشگاه هم نمیخواست و صرفاً با حفاری و تکمیل بخشهای دریایی به بهرهبرداری میرسید. چون ما نیاز به ظرفیت پالایشگاهی اضافه نداشتیم و باید به بخشهای دیگر میرفتیم. البته کارهایی هم کردهاند، ولی آن کارها نه نسبتی با منطق داشته و نه در شأن کشور ما بوده است.
شنیدم که اگر در انتهای مذاکرات وین کار به سرانجام میرسید، وضعیت فنی ما به گونهای بود که برای رسیدن به فروش 2.5 میلیون بشکه در روز به زمان زیادی نیاز داشتیم.
بله، این ناظر به همین موضوع است.
ظاهراً این زمان به چند هفته کاهش پیدا کرده؛ یعنی آنچه که لازم بود ما به فروش حداکثری بعد از برجام برسیم، الان اگر توافق احیا میشد، نمیتوانستیم به آن برسیم.
همینطور است. اجازه بدهید به نکته دیگری هم اشاره کنم. فازهای پارسجنوبی در شرایطی از دولت دهم تحویل دولت یازدهم شد که از پیشرفت مناسبی برخوردار بود و انتظار بود که این فازها را یکی یکی زودتر از چیزی که آنها تمام کردند، وارد مدار کنند. الان بعد از هشت سال میبینیم که بعضی از فازهای پارس جنوبی هنوز کامل نیستند. بعد از هشت سال هنوز فاز 14 کامل نیست و حتی یک واحد Train هم به تولید نیامده است. ما به محض اینکه آمدیم بنا را بر این گذاشتیم که حداقل یک واحد فاز 14 راهاندازی شود. چون بعضی وقتها منابع مالی هم هست، ولی وقتی زمان نداری نمیتوانی کاری بکنی. زمان خیلی تعیینکننده است. در یک بخشی چون گفتیم نیاز نداریم نمیفروشیم، بخشی از ظرفیتی را که قبل از تحریمها داشتیم، در طی مدتی که تحریمها مجدداً شروع شدند از دست دادیم.
چرا این اتفاق افتاد؟
متأسفانه کندی و تأخیر در انجام تعمیرات اساسی بویژه در بخش ماشینهای دوّار به وجود آمد که خیلی مهم بود و ما بخشی از تعمیراتمان را در پالایشگاههای گازی و نفتی و چاههایمان از دست دادیم. طبیعی است ما برای اینکه بتوانیم آن ظرفیت را برگردانیم باید خیلی از کارها را انجام بدهیم و این هم زمان خاص خودش را میخواهد. ما در اینجا هم بخشی از ظرفیت تولید نفتمان را از دست دادیم. یکی از اولویتهای ما که در دولت جدید بر سر آن توافق کردهایم این است که ظرفیت تولید نفت را به قبل از تحریم برگردانیم. بعضاً همکاران ما کاری را که ممکن بود در حالت عادی ظرف شش ماه انجام بشود، ظرف یک یا دو ماه انجام دادند. ما بیانصاف نیستیم و هر کسی که برای جمهوری اسلامی قدمی بردارد، دستش را میبوسیم ولی گفتیم کارهای نیمهتمام در اولویت هستند و یکی از کارهای ما این است که تا قبل از پایان سال ظرفیت تولید نفت را به قبل از تحریمها برگردانیم و الان بخش قابل توجهی از آن برگشته و انشاءالله تا پایان سال هم ظرفیت تولید نفت به طور کامل به میزان قبل از تحریمها بازمیگردد.
چرا ظرفیت پایین آمده بود؟ دلیل فنی داشت؟
مخازن ما سالانه به طور طبیعی افت فشار پیدا میکنند و معنی افت فشار این است که ما نمیتوانیم تولید برنامه شده، داشته باشیم. این چاهها ممکن است نیاز به تعمیر داشته باشند. ممکن است نیاز به اقدامات و کارهای ترمیمی داشته باشند. مثلاً نیاز به نصب تلمبههای درون چاهی داشته باشند. ممکن است نیاز داشته باشیم حفاریهای جدیدی را انجام بدهیم که آن افت فشار ترمیم شود.
چون رشته من مهندسی مخزن است و تحصیلاتم در این زمینه است، بنابراین صرفاً بحث مدیریتی نمیکنم. من 30 سال در صنعت نفت سابقه دارم و رشتهام در تمام مقاطع از لیسانس تا دکترا رشته مهندسی مخزن است و دانشآموخته دانشگاه صنعت نفت هستم و حدود 15 سال در مناطق نفتخیز جنوب کار کردهام و در بخش فنی بودهام. بهعنوان بخشی از ظرفیت باید تعمیرات این چاهها را انجام بدهیم. معمولاً خطوط لوله جریانی ما دچار پوسیدگی و نشتی است. بالاخره نفتی که تولید میشود باید از یک سری خط لوله عبور کند و من اگر نتوانم نفتم را عبور بدهم، مثل این است که تولید نکردهام و ظرفیت تولیدم از دست رفته است. وقتی میگویم ظرفیت تولیدم از دست رفته، ممکن است نفت در مخزن باشد، چاه هم داشته باشیم ولی من باید بتوانم آن را عرضه و توزیعش کنم. حتی ما بعضاً نیروی انسانی کافی را هم در این زمینه از دست دادهایم و در هشت سال گذشته نتوانستهایم نیروی ماهر و متخصص جذب کنیم. این هم جزو ظرفیت تولید است، چون باید آدم و نفر توانمند و ماهر باشد که این نفت را تولید کند و ما این را از دست دادهایم. این هم یکشبه برنمیگردد.
آیا در هشت سال گذشته هیچ پالایشگاه جدیدی کلنگ خورد؟
ظاهراً قبول نداشتند. البته پالایشگاه ستاره خلیجفارس که پیشرفت بالایی داشت در نهایت به بهرهبرداری رسید. آقایان بیشتر میراثخور کارهای دیگران بودند، نه میراثدار. ای کاش میراثدار بودند. پالایشگاه ستاره خلیجفارس را ما در برنامه پنجم عملاً شروع کردیم. من در 14 فروردین 89 معاون وزیر شدم. یادم هست که در روز پانزدهم به مجلس رفتیم. شروع بررسی برنامه پنجم توسعه بود. در آنجا بندی گذاشتیم که در پالایشگاه ستاره خلیجفارس هزینه و سرمایهگذاری کنید و وقتی ساختید آن را به مردم و بخش خصوصی بفروشید. این را ما رفتیم و در قانون گذاشتیم. چرا؟ نگاه ما چه بود؟ ما که در وزارت نفت نشستهایم، علاوه بر اینکه باید نگاه فنی داشته باشیم، نگاهمان باید راهبردی هم باشد. یعنی باید بتوانیم امنیت انرژی پایدار را هم برای خودمان و هم برای همسایگانمان ایجاد کنیم. این خیلی موضوع مهمی است. دشمنان چیزی را که نداریم تحریم میکنند. چیزی را که داریم مگر تحریم میشود؟ طبعاً تحریم نمیشود. ما نقطه ضعفی به نام واردات بنزین داشتیم و اینها آمدند و روی این سوار شدند و داشتند ما را تحریم میکردند تا یک بحران اجتماعی برای نظام درست کنند ولی آن موقعی که ما میگفتیم باید پالایشگاه بزنیم، نگاهمان به همین مسأله بود. اینکه این خلأ و نقطه ضعف را بپوشانیم. به قول آن نویسنده، جهانبینی بعضیها تا بینیشان است. اگر ما در پالایشگاه ستاره خلیجفارس سرمایهگذاری نمیکردیم، مردم ما را نمیبخشیدند. نظام هم ما را نمیبخشید و ما الان درباره تحریم بنزین هم گرفتار بودیم. ما آن روز شروع کردیم و انجام دادیم و دولت بعد هم ادامه داد. دستشان درد نکند. ولی باید پرسید چرا ظرف هشت سال یک پالایشگاه جدید ایجاد نکردند!
اصلاً میگفتند افتخار ما این است که پالایشگاهی را کلنگ نزدیم.
توسعه همین فازهای باقیمانده پارس جنوبی در سال 90 با یک اقدام توأم با عقلانیت و تدبیر کلید خورد. دولت دهم گفت فازهای پارس جنوبی را خودمان شروع میکنیم. اگر این کار را نمیکردیم، امروز نه تنها واردکننده گاز بودیم، بلکه در حوزه گاز هم ما را تحریم کرده بودند. یادتان هست در سال 86 چگونه ما را در حوزه گاز با محدودیت مواجه کردند و چه بحرانی را به وجود آوردند. به اینها میگویند کارهای راهبردی.
درباره گاز صحبت کردید. الان در فصلی هستیم که سرما رکورد زده و رکورد مصرف گاز هم شکسته شده است. وضعیت تولید گاز چطور است؟
برای اولینبار در تاریخ تولید پارس جنوبی ما رکورد 705 میلیمتر مکعب را هم داشتهایم. واقعاً اهتمام ویژه داشتیم که ببینیم کجا میتوانیم پتانسیل تولید گاز داشته باشیم. آیا این کاری که در وزارت نفت کردیم علتش این بود که میخواستیم آمارمان بالا برود؟ طبعاً اینطور نبود. کل گازی که الان تحویل شبکه تولید گاز ایران میشود که آن را توزیع کند، مال شرکت ملی نفت ایران است. یعنی پالایشگاه و سرمایهگذاری مال شرکت نفت است. شرکت ملی گاز هم زحمت توزیع را میکشد که آن هم بسیار دشوار و پرزحمت است.
پس تولید گاز هم با شرکت نفت است.
تولید گاز و پالایشگاههای پارس جنوبی همگی متعلق به شرکت نفت ایران است و سرمایهگذاری آن را هم شرکت ملی نفت ایران انجام داده و امروز من با افتخار میگویم که بیش از یک میلیارد مترمکعب گاز تولید شده که حدود 980 میلیون متر مکعب آن را وارد پالایشگاههایمان میکنیم. یعنی الان که من در خدمت شما هستم، 980 میلیون مترمکعب گاز تحویل پالایشگاههایمان میدهیم. چون در آنجا LPG ، متان و ناخالصیها جدا میشوند، وقتی خروجی وارد شبکه میشود، عدد دیگری به وجود میآید. ما برای اینکه 50 میلیون مترمکعب گاز تولید کنیم، باید 6 میلیارد دلار سرمایهگذاری کنیم که اینها نیاز به منابع مالی دارد. ما وسواس داریم و یک میلیون مترمکعب هم خیلی برای ما اهمیت دارد. اینطور نیست که بخواهیم آمارمان را بالا ببریم. نگاه ما به مردم و خانههایی است که دارند منفی 24 درجه سرما را تحمل میکنند. من دغدغه آنها را دارم و اصلاً دغدغه آمار را ندارم. ما که در شرکت نفت نشستهایم، فقط کار فنی نمیکنیم. ماهیت فعالیت ما فنی است، ولی تمام نگاهمان به مردممان است. دنبال این هستیم که به مردممان خدمتی بکنیم. این ذهنیت من است که اگر به مردممان خدمتی بکنیم، سود ما در آنجاست چون سرمایه ما مردم عزیزمان هستند.
به موضوع پالایشگاهها برگردیم. هشت سال زمان زیادی است.
بله. هشت سال یک عمر است. به طوری که میگویند یک رئیسجمهور بعد از هشت سال احتمالاً دیگر هیچ ایدهای ندارد. یعنی هر چه را که بلد بوده روی کاغذ گذاشته. ما چقدر سرمایهگذاری جدید کردهایم؟ بله، میگویند تحریم بودهایم و سرمایهگذاری خارجی نداشتهایم. البته برخی از سرمایهگذاریهای خارجی را فسخ هم کردهایم که با هم نمیخوانند. حضرت امام میفرمودند، «من گفتهام ما رابطه با امریکا را میخواهیم چه کنیم؟» بعضیها اینجوری میخوانند که، «ما رابطه با امریکا را میخواهیم. چه کنیم؟» واقعاً میگویند ما باید برویم آنجا سرمایهگذاری کنیم. بالاخره ما میتوانستیم از مقدوراتمان استفاده کنیم. ما محتاج سرمایهگذاری هستیم و باید دنبال بانکهایمان برویم. ما پیمانکارانی داریم که منابع مالی سرشاری دارند ولی فقط میخواهند پیمانکاری کنند. چرا؟ او باید پیمانکاری را به سرمایهگذاری تبدیل کند. پیمانکاری یعنی یک پولی به من بده تا این کار را برایت انجام بدهم ولی تو که پول داری، خودت هم میتوانی سرمایهگذار و مالک پروژه باشی.
به نظر شما الان دغدغه پتروشیمیها چیست؟ دغدغه پتروشیمیها این است که ما در درازمدت خوراک نداریم. الان ما چه کردهایم؟ واقعاً این کارها را در این سه، چهار ماه انجام دادهایم که در مقایسه با هشت سال اصلاً زمان زیادی نیست. البته ما باید فرصتطلب مثبت باشیم، یعنی زمان را دریابیم. زمان مثل نفحه است. نفحه، نسیم صبحگاهی است که یک لحظه میآید و میگویید بهبه و دیگر نیست. زمان هم واقعاً همین است. ما فرصتها را از دست دادیم اما باید از همین فرصتهای کوتاهی که داریم به بهترین نحو استفاده کنیم. حالا پتروشیمیها را آوردهایم و میگوییم شما پول دارید و همیشه هم در آخر سال 90 درصد سودتان را تقسیم میکنید. من میگویم کاری ندارم که پولهایتان را کجا میبرید.
کجا میبرند؟
آپارتمان یا هتل میخرند و از اینجور کارها میکنند. من میگویم به جای این کار، شما بیا یک میدان گازی را توسعه بده و اصل و فرع پولت را ببر. حالا میخواهی من برایت چه کار کنم؟ تو آمدهای و سودت را هم بردهای و پروژههای ما هم خیلی جذاب هستند، ولی من میخواهم یک امتیاز دیگر هم به تو بدهم و آن هم این است که خوراک درازمدت را به تو میدهم، چون آمدهای و برای من کار کردهای. مطمئن باش که تا بیست سال خوراکت را میدهم. ما رفتیم و 20 هلدینگ کوچک و بزرگ پتروشیمی را آوردیم و صحبت کردیم و به توافق رسیدیم و آقای [فریدون] کرد زنگنه (مدیر بخش سرمایه گذاری و کسب و کار شرکت ملی نفت) دارد مذاکرات را انجام میدهد. به نظر شما رفتیم شش ماه مطالعه کنیم؟ اینها گرایشها و رویکردهای ما هستند. یک رویکرد میتواند وزارتخانه را به قعر زمین ببرد و یک رویکرد نیز میتواند وزارتخانه را به آسمان ببرد و ارتقا بدهد.
رویکرد تا این حد مهم و اساسی است. کافی است تصمیم درستی بگیریم. در تعاریف میگویند یک کسی کار را خوب انجام میدهد، ولی من میگویم بهتر است که کار خوب را انجام بدهی. یعنی الان باید راهبرد ما این باشد که کار خوب را انجام بدهیم. چه بسا کار غیراولویتداری را هم خیلی خوب انجام بدهیم، ولی آیا آن لزوماً کار خوبی است؟ نه. اینها واقعاً در تصمیمگیری خیلی مهم هستند. ما بعضاً دچار سوءتصمیمگیری از نوع مفرط آن شدهایم.
در بحث سرمایهگذاری کار دیگری که داریم انجام میدهیم این است که کل بانکها را دعوت میکنیم و میآوریم. نگاهمان چیست؟ چرا بانکهای ما تا حالا نتوانستهاند سرمایهگذاری کنند؟ بانکهای ما عمدتاً تسهیلات خوبی دارند. دستشان هم درد نکند. ولی مولانا میگوید: «ای دوست شکر بهتر یا آن که شکر سازد؟/ خوبی قمر بهتر یا آن که قمر سازد؟» آقای بانک تو بیا به جای دادن صرف تسهیلات، سرمایهگذاری کن. ما داریم بانکها را میآوریم و شریکشان میکنیم. ما در طول زمان موفق نشدهایم جذابیت طرحهایمان را در معرض دید بانکهایمان قرار بدهیم.
به زبان آنها ترجمه و ارائه نکردهایم.
بلکه بعضاً سختش هم کردهایم.
اغلب هنوز فکر میکنند سود تسهیلات برایشان بالاتر از سود سرمایهگذاری است.
عامل ترس، جهل است. من چرا میترسم در را باز کنم؟ چون فکر میکنم یک افعی آن طرف در هست یا فکر میکنم که اگر وارد این پروژه بشوم شکست میخورم. من باید اطلاعاتم را زیاد کنم و عدم قطعیتها را به حداقل ممکن برسانم و جذابیت پروژههایم را بالا ببرم. او حتماً خواهد آمد. امروز نگاه ما این است. اگر ما نهایت تلاشمان را بکنیم و حداکثر توانمان را به کار بگیریم، هم خدا از ما راضی است، هم مردم و هم وظیفهمان را انجام دادهایم. کسی از ما کار ما لایطاق و تکلیف خارج از طاقت نمیخواهد.
درباره تولی و فروش نفت هم توضیح دهید. وضعیت در این حوزهها چه تفاوتی کرده است؟
در بخش تولید، متناسب با نیاز مصارفمان اعم از مصارف داخلی و خارجی (صادرات) تولید میکنیم. این یک بحث جامع و مانع است. ما چرا توانستیم فروش نفت را بالا ببریم؟ اگر بخواهم عامیانه جواب بدهم، میگویم امروز نفتمان را نمیخرند بلکه ما آن را میفروشیم.
یعنی قبلاً مینشستیم تا بیایند بخرند، ولی حالا بازاریابی میکنیم؟
بله.
یعنی ما بازار جدیدی را ایجاد کردهایم یا داریم روی ظرفیت بازار سابق حساب میکنیم؟
خریداران نفت اینطور نیستند که هر روز به سرعت ایجاد شوند، چون نفت را میخرند که به پالایشگاه ببرند. اگر هر روز پالایشگاه جدیدی تأسیس میشد، آن وقت خریداران نفت هم به سرعت ایجاد میشدند. بنابراین تلاش ما این بوده که بخشی از بازار از دست رفته را احیا کنیم.
یعنی ظرف سه ماه؟
بله، به طوری که ظرف همین مدت فروش ما بالاتر از 40 درصد رشد داشته است.
آقای مهندس اوجی گفتند درآمدها چند برابر شده است.
البته میزان فروش میعانات ما چند برابر شده است. این 40 درصد از نظر کمی بوده، اما الحمدلله قیمت نفت هم بالا رفته، حتی اگر قیمت نفت ثابت هم میبود، ما مقدار را 40 درصد بالا بردهایم.
ظاهراً آقای همتی هنوز اصرار دارد همان حرف را تکرار کند.
احتمالاً اطلاعات درستی به ایشان منتقل نشده است. این اعداد واقعاً اعدادی نیستند که من و آقای وزیر بخواهیم آنها را کم و زیاد کنیم. اینها اعداد دقیقی هستند که به استحضار مقامات ارشد کشور میرسند وگرنه هرکسی میتوانست اعداد را بالا و پایین کند.
این دوستان میگویند این افزایش فروش از الطاف آقای بایدن است.
این همان رسانههایی هستند که بدون منطق دولت را تضعیف میکنند. یک وقت میبینید سایتی هست که یک شخص را میزند. یک وقت به کل دولت بدون منطق آسیب میزند. در این موارد دیگر میروند و بایدن را هم تطهیر میکنند. خوب شبکه سعودی ایران اینترنشنال همان چیزی را میگوید که تو میگویی. برای خودت سؤال نمیشود؟
حالا شما ایجاد گشایش در فروش نفت از جانب امریکا را تأیید میکنید یا نه؟
این حرفها با منطق موجود و واقعیتهای میدانی سازگاری ندارند. این وضعیت حاصل یک تلاش شبانه روزی در امر بازاریابی است.
یعنی ما با توانمندی خودمان وارد بازار شدهایم؟
بله.
جالب است که وزارت امور خارجه امریکا از قول یک مقام ارشد که اسم نبرده ولی خودشان منتشر کردهاند، صراحتاً گفته که ما از ابتدای شروع مذاکرات با دولت آقای رئیسی تا الان حتی یک تحریم را هم برنداشتهایم و حتی سختگیریهایی را هم که در اعمال تحریمها میکردیم، کاهش ندادهایم.
واقعاً این ادعا منطقی نیست. امریکا در 8 سال گذشته هم میتوانسته این کار را بکند. چه دلیلی داشته که در سه ماه گذشته این کار را بکند؟
اگر میخواست لطف کند، باید به آن دوستان لطف میکرد.
بله، بسترش در آن موقع که فراهمتر بود. چه دلیلی دارد الان به دولت کمک کند؟ کسی که نمیآید در ظرف سه ماه یک قاعده را عوض کند. کوشش و تلاش بوده و از مهارتها و سازوکارهای بازار هم استفاده شده و مدیریت ریسک نیز بوده تا موفقیت حاصل شده است.
درباره ریسک صحبت کردید. درباره تخفیفها هم صحبت کنید. من میدانم که نمیتوانید عدد بدهید، ولی ارقامی که گفته میشود، مردم را میترساند. یعنی به مردم گفته میشود که شما در فروش نفت 50 یا 20 درصد عدمالنفع دارید.
هر شرکت تجاری هر کاری که میکند براساس صرفه و صلاح شرکت است. قیمت در بازار تعیین میشود، ولی هیچکس قیمتهای خودش را افشا نمیکند. ما براساس قاعده بازار نفت میفروشیم. ما تا الان نیازهای بودجه و بلکه بیشتر از آن را پوشش دادهایم. علاوه بر اینکه بودجه کشور را در تعهد به فروش نفت برآورده کردهایم و میزان فروش نفت را افزایش دادیم، قیمت فروش نفت هم بالا رفت و درآمد بیشتری کسب کردیم.
این حاصل عملکرد و تلاش واقعی خود ماست، نه مثل کسانی که باران را هم به حساب عملکرد خودشان میگذاشتند و میگفتند در دولت یازدهم به نسبت دولت دهم باران بیشتر شد!
شما به فسخ قراردادها اشاره کردید. در دولت قبل گفته میشد که ما با روسیه و چین کار نمیکنیم چون خودشان نمیخواهند و شرکت چینی خودش گذاشت و رفت. الان هم که میگویند همکاری با چین و روسیه به این خاطر است که آنها حتماً امتیازات عجیبی گرفتهاند، واقعیت چیست؟
ببینید دوران آن که ما به چین بگوییم اقتصاد «نوظهور» گذشته است، الان دیگر چین کاملاً ظهور کرده و جزو اقتصادهای بزرگ دنیاست. این را کل دنیا میداند که چین در حال حاضر در تمام عرصهها با اقتصادهای بزرگ دنیا هماوردی میکند. کشوری مثل روسیه بزرگترین ذخایر گازی دنیا را دارد و ما بعد از روسیه هستیم. روسیه روزانه در حدود 12 - 10 میلیون بشکه نفت تولید میکند و جزو غولهای نفتی و گازی دنیاست و در عرصه بینالملل سرمایهگذاری میکند. شرکتهایی مثل گازپروم، گاز پروم نفت، تات نفت، روس نفت، زاروویژ نفت و... شرکتهای قدر نفتی هستند. از نظر تکنولوژی هم روسیه قوی است. ما چین را امتحان کردیم و خوب جواب گرفتهایم. چینیها آزادگان جنوبی را برای ما توسعه دادند. خیلی راضی هستیم. فاز اول یادآوران را توسعه دادند. باز هم راضی هستیم. این قراردادها در دولتهای نهم و دهم منعقد شدند. من خودم قراردادها را به هیأت دولت بردم. در حال حاضر نیازهای اقتصادی کشور ما و روسیه به هم گره خوردهاند. هم روسیه به تواناییهای ما نیاز دارد، هم ما به توانمندیهای آنها نیاز داریم. اینها متقابل هستند، این نکتهای کلیدی است.
بحثهای منطقهای بحثهای دیگری هستند. به نظر من اینکه ما تا به حال نتوانستهایم با روسها یک کار مشترک مهم انجام بدهیم، به خاطر این بوده که درک متقابلی وجود نداشته و رویکرد ما هم رویکرد مناسبی نبوده. این رویکردهاست که ما را متفاوت میکند. در حال حاضر خوشبختانه پنج میدان نفتی توسط همین روسها در حال توسعه است.
و از کارشان راضی هستید؟
دارند مراحل اولیه کار را جلو میبرند. این هنر ماست که بتوانیم بهترین پیمانکارها را داشته باشیم. ما زمینههای همکاری خیلی خوبی با همسایههای شمالیمان در بحث LNG (Liquefild natural gas) و در بحث سوآپ نفت داریم. در بحث سوآپ گاز نیز همین طور. دلیلش همین رویکرد بوده است. من فکر میکنم باید فصل جدیدی را با این کشورها باز کنیم.
شما هم در سفر به روسیه همراه آقای رئیس جمهور حضور داشتید. برآورد خودتان از این سفر چیست؟
سفر آقای رئیسی به روسیه دیپلماسی را از جمله دیپلماسی انرژی و دیپلماسی اقتصادی عینیت بخشید و این باور را ایجاد کرد که کل دنیا، امریکا نیست. جامعه بینالمللی، امریکا نیست. ضمناً ظرفیتهایی را احیا کرد که توسعه اقتصادی را بویژه در بخش انرژی سرعت خواهد داد. همچنین ما میتوانیم از کمک روسیه در دانشبنیان کردن اقتصادمان استفاده کنیم، به نظر من این از جمله دستاوردهای مهم سفر آقای رئیسی بود.
در حوزه دانشبنیانها ظرفیت داخلی کشور را هم باید فعال کرد.
دقیقاً. نگاه کامل ما در شرکتهای دانشبنیان به ظرفیت داخلی است. کارهای خوبی در این سه، چهار ماه انجام دادیم که واقعاً هیچکس باورش نمیشد که در ظرف زمانی به این کوتاهی بشود انجام داد. ما 275 میلیون دلار با جهاد دانشگاهی قرارداد بستیم. بزودی برای احیای 750 حلقه چاه فراخوان میگذاریم که مسئولیتش با آنهاست. پروژههای راهبردی متعدد دیگری هم داریم که حتماً بعد از قطعی شدن به مردم اطلاعرسانی خواهیم کرد. اهمیت برخی از این اقدامات تا حدی است که ایران را وارد بازارهایی از انرژی میکند که در 10سال گذشته هیچ درآمدی از آن نداشته است.
گزیـده
ما چرا توانستیم فروش نفت را بالا ببریم؟ اگر بخواهم عامیانه جواب بدهم، میگویم امروز نفتمان را نمیخرند بلکه ما آن را میفروشیم
میگویند تحریم بودهایم و سرمایهگذاری خارجی نداشتهایم. البته برخی از سرمایهگذاریهای خارجی را فسخ هم کردهایم که با هم نمیخوانند
اگر ما در پالایشگاه ستاره خلیجفارس سرمایهگذاری نمیکردیم، مردم ما را نمیبخشیدند. نظام هم ما را نمیبخشید و ما الان درباره تحریم بنزین هم گرفتار بودیم
قرارداد فاز 11 پارس جنوبی در سال 91 با یک شرکت ایرانی بسته شد، اما به دستور زنگنه لغو شد!
می گویند منابع مالی نداشتیم. نادرست است، ما پول اضافی هم در آن دوران داشتیم
قبول نداشتند پالایشگاه راه اندازی کنند، آقایان میراث خوار کارهای دیگران بودند نه میراث دار!
ان شاالله قبل از پایان سال ظرفیت تولید نفت را به قبل از تحریم ها بازمی گردانیم
در 8 سال گذشته نتوانستیم نیروهای ماهر و متخصص در نفت جذب کنیم
لطفاً توضیح دهید که شرکت ملی نفت را در چه حالی تحویل گرفتید؟
ما برای پاسخ به این پرسش که در چه شرایطی اینجا را تحویل گرفتیم، لازم است بازتعریفی از مأموریتهایمان داشته باشیم. چون اول باید مشخص باشد که مأموریت ما چیست و چه وظیفهای به عهده ما بوده و بعد از ما حساب بکشند و بپرسند که آیا این کارها را کردهای یا نکردهای. در حالی که اگر بیسند و مدرک صحبت کنیم، میتوانند بگویند که سیاهنمایی میکنید، در حالی که واقعاً چنین قصدی وجود ندارد.
دولتهای ما چون برای نظام جمهوری اسلامی کار کردهاند، در جاهایی که کار کرده و زحمت کشیدهاند مأجور هستند (و طبق وظیفه عمل کرده اند)، ولی در جاهایی که کار نکردهاند، یا قاصر بودهاند یا مقصر و باید اینها را از هم تفکیک کنیم. یا غفلت و سهلانگاری کردهاند یا تصمیماتی گرفتهاند که ناظر به بعضی کوتاهیها بوده است و بدترین نوع کوتاهی هم این است که تصمیم بگیری بعضی کارها را انجام ندهی.
وظیفه ما چیست؟ بخش نفت و گاز و میادین نفت و گاز ما یک موضوع حاکمیتی است و براساس قانون اصل 44 و سیاستهای ابلاغی رهبر معظم انقلاب درباره اصل 44 قانون اساسی و براساس اینکه نفت و گاز [جزو] انفال هستند، دولت به نمایندگی از حکومت اسلامی وظیفه راهبری و اعمال حاکمیت بر میادین نفت و گاز را دارد و وزارت نفت هم به نمایندگی از دولت این وظیفه را به عهده دارد. بنابراین میتوانیم اینگونه بگوییم که وزارت نفت به نمایندگی از حکومت اسلامی وظیفه بسیار سنگینی به عهده دارد.
این وظیفه چیست؟ ما چیزی حدود 1200 میلیارد بشکه معادل نفت خام در کشور داریم. وقتی میگوییم معادل نفت خام بشکه، یعنی گاز را از نظر ارزش حرارتی به نفت تبدیل میکنیم. میعانات و مایعات و خود نفت را هم به همین شکل در محاسبه میآوریم. ما اینها را در زیرزمین داریم. وظیفه ما در وزارت نفت این است که این دارایی زیرزمینی را به حداکثر ثروت روی زمین تبدیل کنیم. یعنی قرار نیست من یک بشکه نفت زیرزمین را به حداقل ارزش خودش مصرف کنم یا بفروشم. چون وظیفه وزارت نفت در بخش بالادستی، تولید ثروت است. وظیفه اصلی ما این است که تولید ثروت کنیم و با توجه به ذخایری که در زیرزمین داریم میتوانیم تا حدود صد سال دیگر نفت و گاز تولید کنیم. بنابراین تولید نفت و گاز از طرف نظام مقدس جمهوری اسلامی یک وظیفه صدساله برای وزارت نفت است. آن هم به این شکل که به حداکثر ارزش افزوده خودش برسد. این یک مأموریت است. حالا چه کارهایی باید بکنیم که اگر بکنیم وظیفهمان را انجام دادهایم و اگر نکنیم، کوتاهی محسوب میشود؟
بخش قابل توجهی از ذخایر کشور میادین مشترک نفتی و گازی ما هستند. چیزی حدود 28 میدان نفتی و گازی در پهنه جمهوری اسلامی با کشورهای همسایه مشترک هستند که در میان مهمترین میادین نفتی مشترک میتوانیم به میدان آزادگان جنوبی، میدان یادآوران، میدان آزادگان شمالی، میدان یاران شمالی و یاران جنوبی در جنوبغرب کشور و در غرب کارون در استان خوزستان اشاره کنیم.
متأسفانه در گذشته آنطور که باید و شاید نتوانستهایم کار مهمی برای مهمترین میدان، یعنی آزادگان انجام بدهیم. این سؤال باید پاسخ داده شود. ما یک قرارداد خارجی به ارزش 6.5 میلیارد دلار داشتیم و در حال اجرا بوده و به دلایل نامشخصی این قرارداد فسخ میشود. قرار بوده که این میدان 320 هزار بشکه تولید داشته باشد، در حالی که در حال حاضر تولید آن کمتر از یکسوم این میزان است.
با کدام شرکت؟
با یکی از شرکتهای بینالمللی بوده.
اروپایی؟
نه، چینی. بهراحتی یک قرارداد خارجی فسخ شد. ما حدود 8 سال فاز دوم میدان یادآوران را اجرا نکردیم و حتی حاضر نبودیم از ظرفیت و توان داخلی استفاده کنیم. فاز دوم آزادگان شمالی هم به همین شکل. بالاخره ما قبول داریم که در داخل کشور مقدورات و ظرفیتهایی وجود دارند. البته آزادگان جنوبی را به شکل غیرمتمرکز به بخشهای مختلف دادهاند، ولی نتیجهای نگرفتهایم، چون نتیجه اجرای این طرح موفق نبوده است. این طرح قرار بوده چهار سال باشد، ولی از موقعی که تحویل گرفتهایم حدود 8 سال گذشته، تولید آن کمتر از یکسوم میزان برنامهریزی شده بوده که تازه بخشی از این یکسوم هم به دولتهای قبل یعنی دولتهای نهم و دهم مربوط میشده است. این قضیه عدمالنفع زیادی را متوجه کشور کرده است. فرض کنید که اگر قرار این بود که در ظرف یکسال فقط 320 هزار بشکه نفت تولید کنیم، اگر هر بشکه نفت را 50 دلار حساب کنید، عدمالنفع یکساله این چقدر خواهد بود؟ فرض کنید که 80 هزار بشکه آن مربوط به قبل باشد، 230 هزار بشکه ضرب در 60 دلار ضرب در 365 روز چقدر میشود؟ ما در این شرایط اینجا را تحویل گرفتهایم. چرا این اتفاق افتاده؟ رویکرد چه بوده؟ رویکرد این بوده که ما فقط در حالتی میتوانیم این میدان را توسعه بدهیم که شرکتهای خاصی در آن مشارکت کنند و فقط در صورتی این را توسعه بدهیم و تولید کنیم که مثلاً برجام برقرار باشد و هیچ محدودیتی وجود نداشته باشد.
منطق چه میگوید؟ میگوید که اگر قرار است یک انتظار منطقی داشته باشی چند سال باید صبر کنی؟ یک سال؟ دو سال؟ طبعاً هشت سال انتظار منطقی نیست و خلاف تدبیر است.
یعنی کار این میادین هشت سال فریز شده بود؟
بله کم و بیش این طور بود. حتی اگر شما میخواهی مذاکره کنی، چند سال قرار است منتظر یک اتفاق خاص بمانی؟
در این هشت سال چقدر کار جدید شد؟
ما واقعاً در بحث توسعه میادین مشترک انتظار داشتیم میدان آزادگان جنوبی توسعه پیدا کند، ولی اینگونه نشد. ما انتظار داشتیم فاز دوم میدان یادآوران توسعه پیدا کند.
توسعه اینها از قبل در دستور کار بود، ولی در این هشت سال کنار گذاشته شد؟
بله. اقداماتی انجام شد ولی اراده جدی وجود نداشت. من میخواهم به یک موضوع خیلی واضحتر اشاره کنم. قرارداد فاز 11 پارس جنوبی که مرزیترین فاز ما با قطر بوده، در سال 91 با یک شرکت ایرانی منعقد میشود؛ اما در سال 92 با یک دستور کان لم یکن میشود. یعنی قرارداد منعقد شده، کانلمیکن میشود.
به دستور وزیر وقت؟
بله.
منطقش چه بود؟
سؤال ما هم این است که چرا؟ حتماً دلیلش نبود منابع مالی نبوده است، چون منابع مالی ما در آن زمان به گونهای بوده که پول اضافی هم داشتهایم. ممکن است بگویند پول نداشتیم، ولی هر چیز دیگری که بگویند قابل قبول نیست. مثلاً چه بگویند؟ بگویند منتظر بودند که خارجیها بیایند؟ چند سال منتظر آنها ماندید؟ جالب است که به شما بگویم بعد از هشت سال که گذشت تازه این میدان را به کسی دادند که هشت سال قبل از او گرفته بودند. بله، یک زمانی توتال آمد و این را به او دادند، ولی توتال آن را رها کرد و رفت. مگر چند سال باید برای یک شرکت صبر کرد؟ هشت سال عمر دو دولت است.
آن هم در جایی که میدان مشترک است...
بله. و رقیب ما همینطور دارد گاز را بهرهبرداری میکند. گاز به لحاظ فنی با نفت تفاوت دارد. سیالش خیلی روان است و فشارش سریع تنظیم و تعدیل میشود. سیال از جایی که فشارش بیشتر است به جایی مهاجرت میکند که فشارش کمتر است. اگر بخش همسایه بیشتر تولید میکند، فشارش میافتد. من در اینجا در مرز خودم چون بهرهبرداری نمیکنم، فشارم بیشتر است و طبق قانون سیالات، گاز از جایی که فشار بیشتر است به جایی میرود که فشار کمتر است. خودشان هم گفتهاند که سالی 5 میلیارد دلار درآمد این فاز است و حالا من باید آن را با عدم النفع معاوضه کنم. ضمن اینکه این فاز 11 پالایشگاه هم نمیخواست و صرفاً با حفاری و تکمیل بخشهای دریایی به بهرهبرداری میرسید. چون ما نیاز به ظرفیت پالایشگاهی اضافه نداشتیم و باید به بخشهای دیگر میرفتیم. البته کارهایی هم کردهاند، ولی آن کارها نه نسبتی با منطق داشته و نه در شأن کشور ما بوده است.
شنیدم که اگر در انتهای مذاکرات وین کار به سرانجام میرسید، وضعیت فنی ما به گونهای بود که برای رسیدن به فروش 2.5 میلیون بشکه در روز به زمان زیادی نیاز داشتیم.
بله، این ناظر به همین موضوع است.
ظاهراً این زمان به چند هفته کاهش پیدا کرده؛ یعنی آنچه که لازم بود ما به فروش حداکثری بعد از برجام برسیم، الان اگر توافق احیا میشد، نمیتوانستیم به آن برسیم.
همینطور است. اجازه بدهید به نکته دیگری هم اشاره کنم. فازهای پارسجنوبی در شرایطی از دولت دهم تحویل دولت یازدهم شد که از پیشرفت مناسبی برخوردار بود و انتظار بود که این فازها را یکی یکی زودتر از چیزی که آنها تمام کردند، وارد مدار کنند. الان بعد از هشت سال میبینیم که بعضی از فازهای پارس جنوبی هنوز کامل نیستند. بعد از هشت سال هنوز فاز 14 کامل نیست و حتی یک واحد Train هم به تولید نیامده است. ما به محض اینکه آمدیم بنا را بر این گذاشتیم که حداقل یک واحد فاز 14 راهاندازی شود. چون بعضی وقتها منابع مالی هم هست، ولی وقتی زمان نداری نمیتوانی کاری بکنی. زمان خیلی تعیینکننده است. در یک بخشی چون گفتیم نیاز نداریم نمیفروشیم، بخشی از ظرفیتی را که قبل از تحریمها داشتیم، در طی مدتی که تحریمها مجدداً شروع شدند از دست دادیم.
چرا این اتفاق افتاد؟
متأسفانه کندی و تأخیر در انجام تعمیرات اساسی بویژه در بخش ماشینهای دوّار به وجود آمد که خیلی مهم بود و ما بخشی از تعمیراتمان را در پالایشگاههای گازی و نفتی و چاههایمان از دست دادیم. طبیعی است ما برای اینکه بتوانیم آن ظرفیت را برگردانیم باید خیلی از کارها را انجام بدهیم و این هم زمان خاص خودش را میخواهد. ما در اینجا هم بخشی از ظرفیت تولید نفتمان را از دست دادیم. یکی از اولویتهای ما که در دولت جدید بر سر آن توافق کردهایم این است که ظرفیت تولید نفت را به قبل از تحریم برگردانیم. بعضاً همکاران ما کاری را که ممکن بود در حالت عادی ظرف شش ماه انجام بشود، ظرف یک یا دو ماه انجام دادند. ما بیانصاف نیستیم و هر کسی که برای جمهوری اسلامی قدمی بردارد، دستش را میبوسیم ولی گفتیم کارهای نیمهتمام در اولویت هستند و یکی از کارهای ما این است که تا قبل از پایان سال ظرفیت تولید نفت را به قبل از تحریمها برگردانیم و الان بخش قابل توجهی از آن برگشته و انشاءالله تا پایان سال هم ظرفیت تولید نفت به طور کامل به میزان قبل از تحریمها بازمیگردد.
چرا ظرفیت پایین آمده بود؟ دلیل فنی داشت؟
مخازن ما سالانه به طور طبیعی افت فشار پیدا میکنند و معنی افت فشار این است که ما نمیتوانیم تولید برنامه شده، داشته باشیم. این چاهها ممکن است نیاز به تعمیر داشته باشند. ممکن است نیاز به اقدامات و کارهای ترمیمی داشته باشند. مثلاً نیاز به نصب تلمبههای درون چاهی داشته باشند. ممکن است نیاز داشته باشیم حفاریهای جدیدی را انجام بدهیم که آن افت فشار ترمیم شود.
چون رشته من مهندسی مخزن است و تحصیلاتم در این زمینه است، بنابراین صرفاً بحث مدیریتی نمیکنم. من 30 سال در صنعت نفت سابقه دارم و رشتهام در تمام مقاطع از لیسانس تا دکترا رشته مهندسی مخزن است و دانشآموخته دانشگاه صنعت نفت هستم و حدود 15 سال در مناطق نفتخیز جنوب کار کردهام و در بخش فنی بودهام. بهعنوان بخشی از ظرفیت باید تعمیرات این چاهها را انجام بدهیم. معمولاً خطوط لوله جریانی ما دچار پوسیدگی و نشتی است. بالاخره نفتی که تولید میشود باید از یک سری خط لوله عبور کند و من اگر نتوانم نفتم را عبور بدهم، مثل این است که تولید نکردهام و ظرفیت تولیدم از دست رفته است. وقتی میگویم ظرفیت تولیدم از دست رفته، ممکن است نفت در مخزن باشد، چاه هم داشته باشیم ولی من باید بتوانم آن را عرضه و توزیعش کنم. حتی ما بعضاً نیروی انسانی کافی را هم در این زمینه از دست دادهایم و در هشت سال گذشته نتوانستهایم نیروی ماهر و متخصص جذب کنیم. این هم جزو ظرفیت تولید است، چون باید آدم و نفر توانمند و ماهر باشد که این نفت را تولید کند و ما این را از دست دادهایم. این هم یکشبه برنمیگردد.
آیا در هشت سال گذشته هیچ پالایشگاه جدیدی کلنگ خورد؟
ظاهراً قبول نداشتند. البته پالایشگاه ستاره خلیجفارس که پیشرفت بالایی داشت در نهایت به بهرهبرداری رسید. آقایان بیشتر میراثخور کارهای دیگران بودند، نه میراثدار. ای کاش میراثدار بودند. پالایشگاه ستاره خلیجفارس را ما در برنامه پنجم عملاً شروع کردیم. من در 14 فروردین 89 معاون وزیر شدم. یادم هست که در روز پانزدهم به مجلس رفتیم. شروع بررسی برنامه پنجم توسعه بود. در آنجا بندی گذاشتیم که در پالایشگاه ستاره خلیجفارس هزینه و سرمایهگذاری کنید و وقتی ساختید آن را به مردم و بخش خصوصی بفروشید. این را ما رفتیم و در قانون گذاشتیم. چرا؟ نگاه ما چه بود؟ ما که در وزارت نفت نشستهایم، علاوه بر اینکه باید نگاه فنی داشته باشیم، نگاهمان باید راهبردی هم باشد. یعنی باید بتوانیم امنیت انرژی پایدار را هم برای خودمان و هم برای همسایگانمان ایجاد کنیم. این خیلی موضوع مهمی است. دشمنان چیزی را که نداریم تحریم میکنند. چیزی را که داریم مگر تحریم میشود؟ طبعاً تحریم نمیشود. ما نقطه ضعفی به نام واردات بنزین داشتیم و اینها آمدند و روی این سوار شدند و داشتند ما را تحریم میکردند تا یک بحران اجتماعی برای نظام درست کنند ولی آن موقعی که ما میگفتیم باید پالایشگاه بزنیم، نگاهمان به همین مسأله بود. اینکه این خلأ و نقطه ضعف را بپوشانیم. به قول آن نویسنده، جهانبینی بعضیها تا بینیشان است. اگر ما در پالایشگاه ستاره خلیجفارس سرمایهگذاری نمیکردیم، مردم ما را نمیبخشیدند. نظام هم ما را نمیبخشید و ما الان درباره تحریم بنزین هم گرفتار بودیم. ما آن روز شروع کردیم و انجام دادیم و دولت بعد هم ادامه داد. دستشان درد نکند. ولی باید پرسید چرا ظرف هشت سال یک پالایشگاه جدید ایجاد نکردند!
اصلاً میگفتند افتخار ما این است که پالایشگاهی را کلنگ نزدیم.
توسعه همین فازهای باقیمانده پارس جنوبی در سال 90 با یک اقدام توأم با عقلانیت و تدبیر کلید خورد. دولت دهم گفت فازهای پارس جنوبی را خودمان شروع میکنیم. اگر این کار را نمیکردیم، امروز نه تنها واردکننده گاز بودیم، بلکه در حوزه گاز هم ما را تحریم کرده بودند. یادتان هست در سال 86 چگونه ما را در حوزه گاز با محدودیت مواجه کردند و چه بحرانی را به وجود آوردند. به اینها میگویند کارهای راهبردی.
درباره گاز صحبت کردید. الان در فصلی هستیم که سرما رکورد زده و رکورد مصرف گاز هم شکسته شده است. وضعیت تولید گاز چطور است؟
برای اولینبار در تاریخ تولید پارس جنوبی ما رکورد 705 میلیمتر مکعب را هم داشتهایم. واقعاً اهتمام ویژه داشتیم که ببینیم کجا میتوانیم پتانسیل تولید گاز داشته باشیم. آیا این کاری که در وزارت نفت کردیم علتش این بود که میخواستیم آمارمان بالا برود؟ طبعاً اینطور نبود. کل گازی که الان تحویل شبکه تولید گاز ایران میشود که آن را توزیع کند، مال شرکت ملی نفت ایران است. یعنی پالایشگاه و سرمایهگذاری مال شرکت نفت است. شرکت ملی گاز هم زحمت توزیع را میکشد که آن هم بسیار دشوار و پرزحمت است.
پس تولید گاز هم با شرکت نفت است.
تولید گاز و پالایشگاههای پارس جنوبی همگی متعلق به شرکت نفت ایران است و سرمایهگذاری آن را هم شرکت ملی نفت ایران انجام داده و امروز من با افتخار میگویم که بیش از یک میلیارد مترمکعب گاز تولید شده که حدود 980 میلیون متر مکعب آن را وارد پالایشگاههایمان میکنیم. یعنی الان که من در خدمت شما هستم، 980 میلیون مترمکعب گاز تحویل پالایشگاههایمان میدهیم. چون در آنجا LPG ، متان و ناخالصیها جدا میشوند، وقتی خروجی وارد شبکه میشود، عدد دیگری به وجود میآید. ما برای اینکه 50 میلیون مترمکعب گاز تولید کنیم، باید 6 میلیارد دلار سرمایهگذاری کنیم که اینها نیاز به منابع مالی دارد. ما وسواس داریم و یک میلیون مترمکعب هم خیلی برای ما اهمیت دارد. اینطور نیست که بخواهیم آمارمان را بالا ببریم. نگاه ما به مردم و خانههایی است که دارند منفی 24 درجه سرما را تحمل میکنند. من دغدغه آنها را دارم و اصلاً دغدغه آمار را ندارم. ما که در شرکت نفت نشستهایم، فقط کار فنی نمیکنیم. ماهیت فعالیت ما فنی است، ولی تمام نگاهمان به مردممان است. دنبال این هستیم که به مردممان خدمتی بکنیم. این ذهنیت من است که اگر به مردممان خدمتی بکنیم، سود ما در آنجاست چون سرمایه ما مردم عزیزمان هستند.
به موضوع پالایشگاهها برگردیم. هشت سال زمان زیادی است.
بله. هشت سال یک عمر است. به طوری که میگویند یک رئیسجمهور بعد از هشت سال احتمالاً دیگر هیچ ایدهای ندارد. یعنی هر چه را که بلد بوده روی کاغذ گذاشته. ما چقدر سرمایهگذاری جدید کردهایم؟ بله، میگویند تحریم بودهایم و سرمایهگذاری خارجی نداشتهایم. البته برخی از سرمایهگذاریهای خارجی را فسخ هم کردهایم که با هم نمیخوانند. حضرت امام میفرمودند، «من گفتهام ما رابطه با امریکا را میخواهیم چه کنیم؟» بعضیها اینجوری میخوانند که، «ما رابطه با امریکا را میخواهیم. چه کنیم؟» واقعاً میگویند ما باید برویم آنجا سرمایهگذاری کنیم. بالاخره ما میتوانستیم از مقدوراتمان استفاده کنیم. ما محتاج سرمایهگذاری هستیم و باید دنبال بانکهایمان برویم. ما پیمانکارانی داریم که منابع مالی سرشاری دارند ولی فقط میخواهند پیمانکاری کنند. چرا؟ او باید پیمانکاری را به سرمایهگذاری تبدیل کند. پیمانکاری یعنی یک پولی به من بده تا این کار را برایت انجام بدهم ولی تو که پول داری، خودت هم میتوانی سرمایهگذار و مالک پروژه باشی.
به نظر شما الان دغدغه پتروشیمیها چیست؟ دغدغه پتروشیمیها این است که ما در درازمدت خوراک نداریم. الان ما چه کردهایم؟ واقعاً این کارها را در این سه، چهار ماه انجام دادهایم که در مقایسه با هشت سال اصلاً زمان زیادی نیست. البته ما باید فرصتطلب مثبت باشیم، یعنی زمان را دریابیم. زمان مثل نفحه است. نفحه، نسیم صبحگاهی است که یک لحظه میآید و میگویید بهبه و دیگر نیست. زمان هم واقعاً همین است. ما فرصتها را از دست دادیم اما باید از همین فرصتهای کوتاهی که داریم به بهترین نحو استفاده کنیم. حالا پتروشیمیها را آوردهایم و میگوییم شما پول دارید و همیشه هم در آخر سال 90 درصد سودتان را تقسیم میکنید. من میگویم کاری ندارم که پولهایتان را کجا میبرید.
کجا میبرند؟
آپارتمان یا هتل میخرند و از اینجور کارها میکنند. من میگویم به جای این کار، شما بیا یک میدان گازی را توسعه بده و اصل و فرع پولت را ببر. حالا میخواهی من برایت چه کار کنم؟ تو آمدهای و سودت را هم بردهای و پروژههای ما هم خیلی جذاب هستند، ولی من میخواهم یک امتیاز دیگر هم به تو بدهم و آن هم این است که خوراک درازمدت را به تو میدهم، چون آمدهای و برای من کار کردهای. مطمئن باش که تا بیست سال خوراکت را میدهم. ما رفتیم و 20 هلدینگ کوچک و بزرگ پتروشیمی را آوردیم و صحبت کردیم و به توافق رسیدیم و آقای [فریدون] کرد زنگنه (مدیر بخش سرمایه گذاری و کسب و کار شرکت ملی نفت) دارد مذاکرات را انجام میدهد. به نظر شما رفتیم شش ماه مطالعه کنیم؟ اینها گرایشها و رویکردهای ما هستند. یک رویکرد میتواند وزارتخانه را به قعر زمین ببرد و یک رویکرد نیز میتواند وزارتخانه را به آسمان ببرد و ارتقا بدهد.
رویکرد تا این حد مهم و اساسی است. کافی است تصمیم درستی بگیریم. در تعاریف میگویند یک کسی کار را خوب انجام میدهد، ولی من میگویم بهتر است که کار خوب را انجام بدهی. یعنی الان باید راهبرد ما این باشد که کار خوب را انجام بدهیم. چه بسا کار غیراولویتداری را هم خیلی خوب انجام بدهیم، ولی آیا آن لزوماً کار خوبی است؟ نه. اینها واقعاً در تصمیمگیری خیلی مهم هستند. ما بعضاً دچار سوءتصمیمگیری از نوع مفرط آن شدهایم.
در بحث سرمایهگذاری کار دیگری که داریم انجام میدهیم این است که کل بانکها را دعوت میکنیم و میآوریم. نگاهمان چیست؟ چرا بانکهای ما تا حالا نتوانستهاند سرمایهگذاری کنند؟ بانکهای ما عمدتاً تسهیلات خوبی دارند. دستشان هم درد نکند. ولی مولانا میگوید: «ای دوست شکر بهتر یا آن که شکر سازد؟/ خوبی قمر بهتر یا آن که قمر سازد؟» آقای بانک تو بیا به جای دادن صرف تسهیلات، سرمایهگذاری کن. ما داریم بانکها را میآوریم و شریکشان میکنیم. ما در طول زمان موفق نشدهایم جذابیت طرحهایمان را در معرض دید بانکهایمان قرار بدهیم.
به زبان آنها ترجمه و ارائه نکردهایم.
بلکه بعضاً سختش هم کردهایم.
اغلب هنوز فکر میکنند سود تسهیلات برایشان بالاتر از سود سرمایهگذاری است.
عامل ترس، جهل است. من چرا میترسم در را باز کنم؟ چون فکر میکنم یک افعی آن طرف در هست یا فکر میکنم که اگر وارد این پروژه بشوم شکست میخورم. من باید اطلاعاتم را زیاد کنم و عدم قطعیتها را به حداقل ممکن برسانم و جذابیت پروژههایم را بالا ببرم. او حتماً خواهد آمد. امروز نگاه ما این است. اگر ما نهایت تلاشمان را بکنیم و حداکثر توانمان را به کار بگیریم، هم خدا از ما راضی است، هم مردم و هم وظیفهمان را انجام دادهایم. کسی از ما کار ما لایطاق و تکلیف خارج از طاقت نمیخواهد.
درباره تولی و فروش نفت هم توضیح دهید. وضعیت در این حوزهها چه تفاوتی کرده است؟
در بخش تولید، متناسب با نیاز مصارفمان اعم از مصارف داخلی و خارجی (صادرات) تولید میکنیم. این یک بحث جامع و مانع است. ما چرا توانستیم فروش نفت را بالا ببریم؟ اگر بخواهم عامیانه جواب بدهم، میگویم امروز نفتمان را نمیخرند بلکه ما آن را میفروشیم.
یعنی قبلاً مینشستیم تا بیایند بخرند، ولی حالا بازاریابی میکنیم؟
بله.
یعنی ما بازار جدیدی را ایجاد کردهایم یا داریم روی ظرفیت بازار سابق حساب میکنیم؟
خریداران نفت اینطور نیستند که هر روز به سرعت ایجاد شوند، چون نفت را میخرند که به پالایشگاه ببرند. اگر هر روز پالایشگاه جدیدی تأسیس میشد، آن وقت خریداران نفت هم به سرعت ایجاد میشدند. بنابراین تلاش ما این بوده که بخشی از بازار از دست رفته را احیا کنیم.
یعنی ظرف سه ماه؟
بله، به طوری که ظرف همین مدت فروش ما بالاتر از 40 درصد رشد داشته است.
آقای مهندس اوجی گفتند درآمدها چند برابر شده است.
البته میزان فروش میعانات ما چند برابر شده است. این 40 درصد از نظر کمی بوده، اما الحمدلله قیمت نفت هم بالا رفته، حتی اگر قیمت نفت ثابت هم میبود، ما مقدار را 40 درصد بالا بردهایم.
ظاهراً آقای همتی هنوز اصرار دارد همان حرف را تکرار کند.
احتمالاً اطلاعات درستی به ایشان منتقل نشده است. این اعداد واقعاً اعدادی نیستند که من و آقای وزیر بخواهیم آنها را کم و زیاد کنیم. اینها اعداد دقیقی هستند که به استحضار مقامات ارشد کشور میرسند وگرنه هرکسی میتوانست اعداد را بالا و پایین کند.
این دوستان میگویند این افزایش فروش از الطاف آقای بایدن است.
این همان رسانههایی هستند که بدون منطق دولت را تضعیف میکنند. یک وقت میبینید سایتی هست که یک شخص را میزند. یک وقت به کل دولت بدون منطق آسیب میزند. در این موارد دیگر میروند و بایدن را هم تطهیر میکنند. خوب شبکه سعودی ایران اینترنشنال همان چیزی را میگوید که تو میگویی. برای خودت سؤال نمیشود؟
حالا شما ایجاد گشایش در فروش نفت از جانب امریکا را تأیید میکنید یا نه؟
این حرفها با منطق موجود و واقعیتهای میدانی سازگاری ندارند. این وضعیت حاصل یک تلاش شبانه روزی در امر بازاریابی است.
یعنی ما با توانمندی خودمان وارد بازار شدهایم؟
بله.
جالب است که وزارت امور خارجه امریکا از قول یک مقام ارشد که اسم نبرده ولی خودشان منتشر کردهاند، صراحتاً گفته که ما از ابتدای شروع مذاکرات با دولت آقای رئیسی تا الان حتی یک تحریم را هم برنداشتهایم و حتی سختگیریهایی را هم که در اعمال تحریمها میکردیم، کاهش ندادهایم.
واقعاً این ادعا منطقی نیست. امریکا در 8 سال گذشته هم میتوانسته این کار را بکند. چه دلیلی داشته که در سه ماه گذشته این کار را بکند؟
اگر میخواست لطف کند، باید به آن دوستان لطف میکرد.
بله، بسترش در آن موقع که فراهمتر بود. چه دلیلی دارد الان به دولت کمک کند؟ کسی که نمیآید در ظرف سه ماه یک قاعده را عوض کند. کوشش و تلاش بوده و از مهارتها و سازوکارهای بازار هم استفاده شده و مدیریت ریسک نیز بوده تا موفقیت حاصل شده است.
درباره ریسک صحبت کردید. درباره تخفیفها هم صحبت کنید. من میدانم که نمیتوانید عدد بدهید، ولی ارقامی که گفته میشود، مردم را میترساند. یعنی به مردم گفته میشود که شما در فروش نفت 50 یا 20 درصد عدمالنفع دارید.
هر شرکت تجاری هر کاری که میکند براساس صرفه و صلاح شرکت است. قیمت در بازار تعیین میشود، ولی هیچکس قیمتهای خودش را افشا نمیکند. ما براساس قاعده بازار نفت میفروشیم. ما تا الان نیازهای بودجه و بلکه بیشتر از آن را پوشش دادهایم. علاوه بر اینکه بودجه کشور را در تعهد به فروش نفت برآورده کردهایم و میزان فروش نفت را افزایش دادیم، قیمت فروش نفت هم بالا رفت و درآمد بیشتری کسب کردیم.
این حاصل عملکرد و تلاش واقعی خود ماست، نه مثل کسانی که باران را هم به حساب عملکرد خودشان میگذاشتند و میگفتند در دولت یازدهم به نسبت دولت دهم باران بیشتر شد!
شما به فسخ قراردادها اشاره کردید. در دولت قبل گفته میشد که ما با روسیه و چین کار نمیکنیم چون خودشان نمیخواهند و شرکت چینی خودش گذاشت و رفت. الان هم که میگویند همکاری با چین و روسیه به این خاطر است که آنها حتماً امتیازات عجیبی گرفتهاند، واقعیت چیست؟
ببینید دوران آن که ما به چین بگوییم اقتصاد «نوظهور» گذشته است، الان دیگر چین کاملاً ظهور کرده و جزو اقتصادهای بزرگ دنیاست. این را کل دنیا میداند که چین در حال حاضر در تمام عرصهها با اقتصادهای بزرگ دنیا هماوردی میکند. کشوری مثل روسیه بزرگترین ذخایر گازی دنیا را دارد و ما بعد از روسیه هستیم. روسیه روزانه در حدود 12 - 10 میلیون بشکه نفت تولید میکند و جزو غولهای نفتی و گازی دنیاست و در عرصه بینالملل سرمایهگذاری میکند. شرکتهایی مثل گازپروم، گاز پروم نفت، تات نفت، روس نفت، زاروویژ نفت و... شرکتهای قدر نفتی هستند. از نظر تکنولوژی هم روسیه قوی است. ما چین را امتحان کردیم و خوب جواب گرفتهایم. چینیها آزادگان جنوبی را برای ما توسعه دادند. خیلی راضی هستیم. فاز اول یادآوران را توسعه دادند. باز هم راضی هستیم. این قراردادها در دولتهای نهم و دهم منعقد شدند. من خودم قراردادها را به هیأت دولت بردم. در حال حاضر نیازهای اقتصادی کشور ما و روسیه به هم گره خوردهاند. هم روسیه به تواناییهای ما نیاز دارد، هم ما به توانمندیهای آنها نیاز داریم. اینها متقابل هستند، این نکتهای کلیدی است.
بحثهای منطقهای بحثهای دیگری هستند. به نظر من اینکه ما تا به حال نتوانستهایم با روسها یک کار مشترک مهم انجام بدهیم، به خاطر این بوده که درک متقابلی وجود نداشته و رویکرد ما هم رویکرد مناسبی نبوده. این رویکردهاست که ما را متفاوت میکند. در حال حاضر خوشبختانه پنج میدان نفتی توسط همین روسها در حال توسعه است.
و از کارشان راضی هستید؟
دارند مراحل اولیه کار را جلو میبرند. این هنر ماست که بتوانیم بهترین پیمانکارها را داشته باشیم. ما زمینههای همکاری خیلی خوبی با همسایههای شمالیمان در بحث LNG (Liquefild natural gas) و در بحث سوآپ نفت داریم. در بحث سوآپ گاز نیز همین طور. دلیلش همین رویکرد بوده است. من فکر میکنم باید فصل جدیدی را با این کشورها باز کنیم.
شما هم در سفر به روسیه همراه آقای رئیس جمهور حضور داشتید. برآورد خودتان از این سفر چیست؟
سفر آقای رئیسی به روسیه دیپلماسی را از جمله دیپلماسی انرژی و دیپلماسی اقتصادی عینیت بخشید و این باور را ایجاد کرد که کل دنیا، امریکا نیست. جامعه بینالمللی، امریکا نیست. ضمناً ظرفیتهایی را احیا کرد که توسعه اقتصادی را بویژه در بخش انرژی سرعت خواهد داد. همچنین ما میتوانیم از کمک روسیه در دانشبنیان کردن اقتصادمان استفاده کنیم، به نظر من این از جمله دستاوردهای مهم سفر آقای رئیسی بود.
در حوزه دانشبنیانها ظرفیت داخلی کشور را هم باید فعال کرد.
دقیقاً. نگاه کامل ما در شرکتهای دانشبنیان به ظرفیت داخلی است. کارهای خوبی در این سه، چهار ماه انجام دادیم که واقعاً هیچکس باورش نمیشد که در ظرف زمانی به این کوتاهی بشود انجام داد. ما 275 میلیون دلار با جهاد دانشگاهی قرارداد بستیم. بزودی برای احیای 750 حلقه چاه فراخوان میگذاریم که مسئولیتش با آنهاست. پروژههای راهبردی متعدد دیگری هم داریم که حتماً بعد از قطعی شدن به مردم اطلاعرسانی خواهیم کرد. اهمیت برخی از این اقدامات تا حدی است که ایران را وارد بازارهایی از انرژی میکند که در 10سال گذشته هیچ درآمدی از آن نداشته است.
گزیـده
ما چرا توانستیم فروش نفت را بالا ببریم؟ اگر بخواهم عامیانه جواب بدهم، میگویم امروز نفتمان را نمیخرند بلکه ما آن را میفروشیم
میگویند تحریم بودهایم و سرمایهگذاری خارجی نداشتهایم. البته برخی از سرمایهگذاریهای خارجی را فسخ هم کردهایم که با هم نمیخوانند
اگر ما در پالایشگاه ستاره خلیجفارس سرمایهگذاری نمیکردیم، مردم ما را نمیبخشیدند. نظام هم ما را نمیبخشید و ما الان درباره تحریم بنزین هم گرفتار بودیم
قرارداد فاز 11 پارس جنوبی در سال 91 با یک شرکت ایرانی بسته شد، اما به دستور زنگنه لغو شد!
می گویند منابع مالی نداشتیم. نادرست است، ما پول اضافی هم در آن دوران داشتیم
قبول نداشتند پالایشگاه راه اندازی کنند، آقایان میراث خوار کارهای دیگران بودند نه میراث دار!
ان شاالله قبل از پایان سال ظرفیت تولید نفت را به قبل از تحریم ها بازمی گردانیم
در 8 سال گذشته نتوانستیم نیروهای ماهر و متخصص در نفت جذب کنیم
تیم ملی فوتبال با تک گل 3 امتیازی طارمی عراق را برد و سریعترین صعود به جام جهانی را جشن گرفت
شادی به ما میآید
■ رئیس جمهور: پیروزیهای مقتدرانه تیم ملی موجی از شادی برای ملت ایران به ارمغان آورد
■ تیم ملی فوتبال سریعترین صعود به جام جهانی را جشن گرفت؛ به نام ایران به کام مردم
■ معاون اول رئیسجمهور و وزیر ورزش به میان هواداران رفتند؛ فضای متفاوت آزادی با حضور 10 هزار تماشاگر زن و مرد
■ امیر عابدزاده با بوسیدن دست پدرش صحنه زیبایی را خلق کرد؛ جشن بچه عقاب مثل عقاب پس از 24 سال
گروه ورزشی/ کمتر از ۲۴ ساعت مانده به آغاز دیدار حساس ایران و عراق و بهصورت دقیقتر بامداد پنجشنبه، خبری روی خروجی برخی رسانهها قرار گرفت مبنی بر اینکه احتمال لغو این دیدار وجود دارد. اخباری که منشأ آن افزایش تعداد کروناییهای عراق از ۴ به ۸ نفر بود. اما خوشبختانه چنین اتفاقی نیفتاد و بازی در موعد مقرر برگزار شد تا جشن صعود به تعویق نیفتد. شاگردان دراگان اسکوچیچ در حالی از ساعت 18 پنجشنبه در ورزشگاه آزادی مقابل عراق قرار گرفتند که حدود 10 هزار تماشاگر ایرانی و هزار هوادار عراقی به ورزشگاه رفتند تا بازی را از نزدیک ببینند. سرمربی کروات ایران برای این مسابقه از امیر عابدزاده، شجاع خلیلزاده، امید نورافکن، محمدحسین کنعانیزادگان، صادق محرمی، سعید عزتاللهی، وحید امیری، علی قلیزاده، سامان قدوس، علیرضا جهانبخش و مهدی طارمی در ترکیب اصلی بهره برد. به این ترتیب، طارمی که در برف و کولاک ترکیه گیر افتاده بود و بامداد پنجشنبه به تهران رسید، بدون حتی یک جلسه تمرین با ملیپوشان در ترکیب اولیه قرار گرفت. ضمن اینکه عابدزاده جایگزین علیرضا بیرانوند شد و قدوس نیز دوباره به ترکیب اصلی راه یافت.
صفحات ورزشی را بخوانید
■ تیم ملی فوتبال سریعترین صعود به جام جهانی را جشن گرفت؛ به نام ایران به کام مردم
■ معاون اول رئیسجمهور و وزیر ورزش به میان هواداران رفتند؛ فضای متفاوت آزادی با حضور 10 هزار تماشاگر زن و مرد
■ امیر عابدزاده با بوسیدن دست پدرش صحنه زیبایی را خلق کرد؛ جشن بچه عقاب مثل عقاب پس از 24 سال
گروه ورزشی/ کمتر از ۲۴ ساعت مانده به آغاز دیدار حساس ایران و عراق و بهصورت دقیقتر بامداد پنجشنبه، خبری روی خروجی برخی رسانهها قرار گرفت مبنی بر اینکه احتمال لغو این دیدار وجود دارد. اخباری که منشأ آن افزایش تعداد کروناییهای عراق از ۴ به ۸ نفر بود. اما خوشبختانه چنین اتفاقی نیفتاد و بازی در موعد مقرر برگزار شد تا جشن صعود به تعویق نیفتد. شاگردان دراگان اسکوچیچ در حالی از ساعت 18 پنجشنبه در ورزشگاه آزادی مقابل عراق قرار گرفتند که حدود 10 هزار تماشاگر ایرانی و هزار هوادار عراقی به ورزشگاه رفتند تا بازی را از نزدیک ببینند. سرمربی کروات ایران برای این مسابقه از امیر عابدزاده، شجاع خلیلزاده، امید نورافکن، محمدحسین کنعانیزادگان، صادق محرمی، سعید عزتاللهی، وحید امیری، علی قلیزاده، سامان قدوس، علیرضا جهانبخش و مهدی طارمی در ترکیب اصلی بهره برد. به این ترتیب، طارمی که در برف و کولاک ترکیه گیر افتاده بود و بامداد پنجشنبه به تهران رسید، بدون حتی یک جلسه تمرین با ملیپوشان در ترکیب اولیه قرار گرفت. ضمن اینکه عابدزاده جایگزین علیرضا بیرانوند شد و قدوس نیز دوباره به ترکیب اصلی راه یافت.
صفحات ورزشی را بخوانید
رئیس جمهور در پانزدهمین سفر استانی خود در کمتر از شش ماه از شروع دولت، میهمان «دیار میرزاکوچک خان» بود
بدون توقف
گروه سیاسی/ رئیس جمهور در پانزدهمین سفر استانی خود به استان گیلان سفر کرد؛ سفری که بدون تعریف دیدارهای مردمی مرسوم، معطوف به حل مشکلات متعدد اقتصادی و محیط زیستی استان و رفع کاستیهای موجود بود. بر همین اساس بود که پس از ورود آیتالله سیدابراهیم رئیسی به فرودگاه سردارجنگل رشت، بلافاصله از شرکت صنایع پوشش ایران بازدید کرد. شرکت صنایع پوشش ایران از ۱۷ سال پیش به دنبال واگذاری بیضابطه به بخش خصوصی بهطور کامل تعطیل شده بود که در سال ۹۹ به دنبال سفر رئیسی در کسوت رئیس قوه قضائیه روند رفع مشکلات و راهاندازی مجدد آن آغاز شد. آیتالله رئیسی در بازدید روز گذشته خود در مقام رئیس جمهوری اسلامی ایران نیز از پیشرفت چشمگیر عملیات نوسازی و راهاندازی این واحد تولیدی به عنوان نمادی از همت و پشتکار دست اندرکاران برای احیا و رونق تولید یاد و از تلاشها در این زمینه قدردانی کرد. بازدید از بندر کاسپین و روند توسعهای آن و نیز برخی پروژههای محیط زیستی از دیگر برنامههای روز گذشته رئیس جمهور در این سفر بود.
دولت در پی فعال کردن ظرفیتها
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، آیتالله رئیسی در بدو ورود به فرودگاه سردارجنگل رشت، با اشاره به اینکه استان گیلان از ظرفیتهای اقتصادی و گردشگری گستردهای برخوردار است، گفت: دولت با بررسیها و برنامهریزیهای انجام شده به دنبال فعال کردن ظرفیتهای استان گیلان در راستای ایجاد اشتغال و رونق تولید در استان است. رئیس جمهور با بیان اینکه استان گیلان در حوزه اقتصاد دریا، گردشگری و صنعت از ظرفیتهای فراوانی برخوردار است که با فعال کردن آن میتوان مشکلات و نگرانیهای مردم استان بویژه در حوزه بیکاری را برطرف کرد، افزود: پیش از انجام این سفر استانی، نیازمندیها و مشکلات استان مورد بررسی قرار گرفته است و پیشنهادهایی برای رفع مشکلات تهیه شده که در جلسه شورای اداری استان پس از بحث و بررسی به تصویب خواهد رسید. وی ابراز امیدواری کرد اقدامات جدی که برای پیشرفت و آبادانی استان گیلان آغاز شده است، به رفع مشکلات و ارتقای سطح استان در حوزههای مختلف بینجامد.
بازدید از شرکت صنایع پوشش ایران
نخستین برنامه سفر رئیس جمهور پس از استقبال در فرودگاه رشت، بازدید از شرکت صنایع پوشش ایران بود که پس از سالها توقف فعالیت، در چند ماه اخیر عملیات نوسازی و راهاندازی آن در دست اجراست. آیتالله رئیسی در جریان بازدید از بخشهای مختلف این مجموعه صنعتی، با توضیحات وزیر صنعت، معدن و تجارت و مسئولان محلی در جریان روند رفع مشکلات و راهاندازی این کارخانه قرار گرفت.
وی از پیشرفت چشمگیر عملیات نوسازی و راهاندازی این واحد تولیدی به عنوان نمادی از همت و پشتکار دست اندرکاران برای احیا و رونق تولید یاد و از تلاشها در این زمینه قدردانی کرد. رئیس جمهور همچنین در گفتوگویی با کارکنان و کارگران شرکت صنایع پوشش ایران، از نزدیک در جریان دغدغهها و مشکلات آنان قرار گرفت.
بازدید از مرکز کنترل ترافیک دریایی
رئیس جمهور در دیگر برنامه این سفر، از مرکز کنترل ترافیک دریایی بندر کاسپین بازدید کرد و از نزدیک در جریان ظرفیتها و مزیتهای توسعه این بندر، از جمله روند احداث اسکلههای جدید در این بندر و نیز آخرین وضعیت اتصال خط آهن چابهار به بندر کاسپین قرار گرفت. در این بازدید وزیر راه و شهرسازی و دیگر مقامهای حاضر گزارشی از مزیتهای صادراتی و ترانزیت دریایی اسکله بندر کاسپین به رئیس جمهور ارائه کردند. آیتالله رئیسی همچنین از پروژه احداث خط آهن قزوین- رشت- انزلی بازدید کرد. آیتالله رئیسی در این بازدید با اشاره به اهمیت اتصال کریدور خط آهن شمال به جنوب اظهارکرد: تکمیل این خط آهن میتواند ضمن تسهیل حمل و نقل کالا، زمان و هزینههای انتقال کالا را کاهش دهد. رئیس جمهور گفت: تکمیل کریدور شمال به جنوب فواید اقتصادی فراوانی برای کشورمان و نیز کشورهای همسایه شمالی دارد و میتوان آن را یک پروژه ایرانی- منطقهای نامید.
بازدید از دو طرح محیط زیستی
آیتالله رئیسی در ادامه برنامههای سفر به گیلان، وضعیت رودخانه گوهررود و زرجوب در مرکز شهر رشت را از نزدیک بررسی کرد.
در این بازدید رئیس سازمان محیط زیست و مسئولان شهرداری رشت گزارشی از دلایل آلودگی این رودخانه و آسیبهای محیط زیستی ناشی از آن ارائه و تخلیه فاضلاب شهری و صنعتی در این رودخانهها را علت اصلی آلودگی اعلام کردند. رئیس جمهور پس از این گزارش با انتقاد از وضعیت نامناسب رودخانه گوهررود و زرجوب، خواستار برنامهریزی برای ساماندهی و رفع آلودگی وضعیت این رودخانهها درکمترین زمان ممکن شد. وی گفت: این رودخانه میتواند از جلوههای زیبا وجاذبههای گردشگری باشد و مسئولان باید با همکاری مردم در این زمینه همت کنند. رئیس جمهور در جریان این بازدید در گفتوگوی چهره به چهره با ساکنان این محل مشکلات آنان را از نزدیک مورد بررسی قرار داد.
ضرورت معرفی شخصیت میرزا کوچک خان به نسل جوان
پس از این بازدیدها، رئیس جمهور با حضور در گلزار شهدای رشت، بر سر مزار میرزا کوچک خان جنگلی حضور یافت و با قرائت فاتحه به مقام شامخ این مبارز شهید ادای احترام کرد. آیتالله رئیسی با گرامیداشت رشادتها و مبارزات مجاهدانه میرزاکوچک خان در مقابل استبداد داخلی و استعمار خارجی گفت: باید رشادت، مبارزات و مجاهدتهای شخصیتهایی مانند میرزا کوچک خان جنگلی به نسل جوان و آینده بهخوبی شناسانده شود.
تغییر مدیران و بانیان وضع موجود
آیتالله رئیسی عصر دیروز در دیدار نخبگان، علما، خانواده شهدا، ایثارگران و جمعی از اقشار مختلف استان گیلان، بر لزوم استفاده از مدیران کارآمد، انقلابی و تحولخواه تأکید کرد و گفت: مدیرانی که بانیان وضع موجود هستند نباید در این عرصه حضور داشته باشند. در شرایط کنونی نیازمند مدیران انقلابی و تحولخواه هستیم تا روند امور را به نفع مردم و پیشرفت و تعالی کشور تغییر دهند. رئیسجمهور با اشاره به اشغال بخشی از سواحل از سوی دستگاههای اداری تأکید کرد: همه دستگاههای اداری در گیلان و هر استانی که دارای ساحل است باید آن مقدار از سواحل را که برخلاف مقررات اشغال کردهاند بسرعت به نفع مردم آزاد کنند و هیچ دستگاهی در دولت حق ندارد ساحلی را که متعلق به مردم است اشغال کند و در این رابطه باید به حدودی که قانون تعیین کرده است، برگردند.
نگاه آمایشی، مبنای رفع مشکلات
رئیس جمهور، پنجشنبه گذشته نیز در پاستور، در دیدار نمایندگان استانهای خوزستان، چهارمحال و بختیاری و لرستان، با بیان اینکه دولت و مجلس با همکاری میتوانند گامهای ماندگاری برای برطرف کردن مشکلات مناطق مختلف کشور و دغدغههای مردم بردارند، تأکید کرد که دولت مصمم است با اولویت سنجی و نگاه آمایشی، نسبت به تأمین نیازها و رفع مشکلات مردم مناطق مختلف کشور اقدام کند. آیتالله رئیسی با اشاره به ضرورت توجه به خصوصیسازی حقیقی گفت: موارد مربوط به خصوصیسازیهای انجام شده در سه استان چهارمحال وبختیاری، خوزستان و لرستان با مشکلات متعددی مواجه بود که مشخصاً هفت تپه از آن جمله بود که با پیگیریهای انجام شده مشکلات آن برطرف شد. وی با تأکید براینکه خصوصیسازی به معنای رهاسازی ازجانب دولت نیست تأکید کرد: در روند خصوصیسازیها ضمن احراز توانایی فردی که مجموعهای تولیدی یا صنعتی به آن واگذار میشود، دولت خود را موظف میداند برای توانمندسازی بخش خصوصی نیز اقدام کند و ضمن پرهیز از تصدیگری، وظیفه هدایت، حمایت و نظارت از بخش خصوصی را انجام دهد.
ضرورت حمایت از کسب و کار بانوان
همچنین پنجشنبه گذشته، رئیس جمهور در دیدار اقشار مختلف بانوان کشور گفت که دولت در استفاده از استعدادها، دانش و تواناییهای بانوان فرهیخته کشور در حوزههای مختلف و برای پیشبرد امور دریغ نخواهد کرد. وی همچنین دسترسی بانوان به پزشک متخصص بویژه در مناطق محروم کشور را ضروری خواند و افزود : فضای مجازی باید برای فعالیتهای علمی، کسب و کار و اشتغال عموم مردم بویژه بانوان ایمن و آسان باشد.
دولت در پی فعال کردن ظرفیتها
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، آیتالله رئیسی در بدو ورود به فرودگاه سردارجنگل رشت، با اشاره به اینکه استان گیلان از ظرفیتهای اقتصادی و گردشگری گستردهای برخوردار است، گفت: دولت با بررسیها و برنامهریزیهای انجام شده به دنبال فعال کردن ظرفیتهای استان گیلان در راستای ایجاد اشتغال و رونق تولید در استان است. رئیس جمهور با بیان اینکه استان گیلان در حوزه اقتصاد دریا، گردشگری و صنعت از ظرفیتهای فراوانی برخوردار است که با فعال کردن آن میتوان مشکلات و نگرانیهای مردم استان بویژه در حوزه بیکاری را برطرف کرد، افزود: پیش از انجام این سفر استانی، نیازمندیها و مشکلات استان مورد بررسی قرار گرفته است و پیشنهادهایی برای رفع مشکلات تهیه شده که در جلسه شورای اداری استان پس از بحث و بررسی به تصویب خواهد رسید. وی ابراز امیدواری کرد اقدامات جدی که برای پیشرفت و آبادانی استان گیلان آغاز شده است، به رفع مشکلات و ارتقای سطح استان در حوزههای مختلف بینجامد.
بازدید از شرکت صنایع پوشش ایران
نخستین برنامه سفر رئیس جمهور پس از استقبال در فرودگاه رشت، بازدید از شرکت صنایع پوشش ایران بود که پس از سالها توقف فعالیت، در چند ماه اخیر عملیات نوسازی و راهاندازی آن در دست اجراست. آیتالله رئیسی در جریان بازدید از بخشهای مختلف این مجموعه صنعتی، با توضیحات وزیر صنعت، معدن و تجارت و مسئولان محلی در جریان روند رفع مشکلات و راهاندازی این کارخانه قرار گرفت.
وی از پیشرفت چشمگیر عملیات نوسازی و راهاندازی این واحد تولیدی به عنوان نمادی از همت و پشتکار دست اندرکاران برای احیا و رونق تولید یاد و از تلاشها در این زمینه قدردانی کرد. رئیس جمهور همچنین در گفتوگویی با کارکنان و کارگران شرکت صنایع پوشش ایران، از نزدیک در جریان دغدغهها و مشکلات آنان قرار گرفت.
بازدید از مرکز کنترل ترافیک دریایی
رئیس جمهور در دیگر برنامه این سفر، از مرکز کنترل ترافیک دریایی بندر کاسپین بازدید کرد و از نزدیک در جریان ظرفیتها و مزیتهای توسعه این بندر، از جمله روند احداث اسکلههای جدید در این بندر و نیز آخرین وضعیت اتصال خط آهن چابهار به بندر کاسپین قرار گرفت. در این بازدید وزیر راه و شهرسازی و دیگر مقامهای حاضر گزارشی از مزیتهای صادراتی و ترانزیت دریایی اسکله بندر کاسپین به رئیس جمهور ارائه کردند. آیتالله رئیسی همچنین از پروژه احداث خط آهن قزوین- رشت- انزلی بازدید کرد. آیتالله رئیسی در این بازدید با اشاره به اهمیت اتصال کریدور خط آهن شمال به جنوب اظهارکرد: تکمیل این خط آهن میتواند ضمن تسهیل حمل و نقل کالا، زمان و هزینههای انتقال کالا را کاهش دهد. رئیس جمهور گفت: تکمیل کریدور شمال به جنوب فواید اقتصادی فراوانی برای کشورمان و نیز کشورهای همسایه شمالی دارد و میتوان آن را یک پروژه ایرانی- منطقهای نامید.
بازدید از دو طرح محیط زیستی
آیتالله رئیسی در ادامه برنامههای سفر به گیلان، وضعیت رودخانه گوهررود و زرجوب در مرکز شهر رشت را از نزدیک بررسی کرد.
در این بازدید رئیس سازمان محیط زیست و مسئولان شهرداری رشت گزارشی از دلایل آلودگی این رودخانه و آسیبهای محیط زیستی ناشی از آن ارائه و تخلیه فاضلاب شهری و صنعتی در این رودخانهها را علت اصلی آلودگی اعلام کردند. رئیس جمهور پس از این گزارش با انتقاد از وضعیت نامناسب رودخانه گوهررود و زرجوب، خواستار برنامهریزی برای ساماندهی و رفع آلودگی وضعیت این رودخانهها درکمترین زمان ممکن شد. وی گفت: این رودخانه میتواند از جلوههای زیبا وجاذبههای گردشگری باشد و مسئولان باید با همکاری مردم در این زمینه همت کنند. رئیس جمهور در جریان این بازدید در گفتوگوی چهره به چهره با ساکنان این محل مشکلات آنان را از نزدیک مورد بررسی قرار داد.
ضرورت معرفی شخصیت میرزا کوچک خان به نسل جوان
پس از این بازدیدها، رئیس جمهور با حضور در گلزار شهدای رشت، بر سر مزار میرزا کوچک خان جنگلی حضور یافت و با قرائت فاتحه به مقام شامخ این مبارز شهید ادای احترام کرد. آیتالله رئیسی با گرامیداشت رشادتها و مبارزات مجاهدانه میرزاکوچک خان در مقابل استبداد داخلی و استعمار خارجی گفت: باید رشادت، مبارزات و مجاهدتهای شخصیتهایی مانند میرزا کوچک خان جنگلی به نسل جوان و آینده بهخوبی شناسانده شود.
تغییر مدیران و بانیان وضع موجود
آیتالله رئیسی عصر دیروز در دیدار نخبگان، علما، خانواده شهدا، ایثارگران و جمعی از اقشار مختلف استان گیلان، بر لزوم استفاده از مدیران کارآمد، انقلابی و تحولخواه تأکید کرد و گفت: مدیرانی که بانیان وضع موجود هستند نباید در این عرصه حضور داشته باشند. در شرایط کنونی نیازمند مدیران انقلابی و تحولخواه هستیم تا روند امور را به نفع مردم و پیشرفت و تعالی کشور تغییر دهند. رئیسجمهور با اشاره به اشغال بخشی از سواحل از سوی دستگاههای اداری تأکید کرد: همه دستگاههای اداری در گیلان و هر استانی که دارای ساحل است باید آن مقدار از سواحل را که برخلاف مقررات اشغال کردهاند بسرعت به نفع مردم آزاد کنند و هیچ دستگاهی در دولت حق ندارد ساحلی را که متعلق به مردم است اشغال کند و در این رابطه باید به حدودی که قانون تعیین کرده است، برگردند.
نگاه آمایشی، مبنای رفع مشکلات
رئیس جمهور، پنجشنبه گذشته نیز در پاستور، در دیدار نمایندگان استانهای خوزستان، چهارمحال و بختیاری و لرستان، با بیان اینکه دولت و مجلس با همکاری میتوانند گامهای ماندگاری برای برطرف کردن مشکلات مناطق مختلف کشور و دغدغههای مردم بردارند، تأکید کرد که دولت مصمم است با اولویت سنجی و نگاه آمایشی، نسبت به تأمین نیازها و رفع مشکلات مردم مناطق مختلف کشور اقدام کند. آیتالله رئیسی با اشاره به ضرورت توجه به خصوصیسازی حقیقی گفت: موارد مربوط به خصوصیسازیهای انجام شده در سه استان چهارمحال وبختیاری، خوزستان و لرستان با مشکلات متعددی مواجه بود که مشخصاً هفت تپه از آن جمله بود که با پیگیریهای انجام شده مشکلات آن برطرف شد. وی با تأکید براینکه خصوصیسازی به معنای رهاسازی ازجانب دولت نیست تأکید کرد: در روند خصوصیسازیها ضمن احراز توانایی فردی که مجموعهای تولیدی یا صنعتی به آن واگذار میشود، دولت خود را موظف میداند برای توانمندسازی بخش خصوصی نیز اقدام کند و ضمن پرهیز از تصدیگری، وظیفه هدایت، حمایت و نظارت از بخش خصوصی را انجام دهد.
ضرورت حمایت از کسب و کار بانوان
همچنین پنجشنبه گذشته، رئیس جمهور در دیدار اقشار مختلف بانوان کشور گفت که دولت در استفاده از استعدادها، دانش و تواناییهای بانوان فرهیخته کشور در حوزههای مختلف و برای پیشبرد امور دریغ نخواهد کرد. وی همچنین دسترسی بانوان به پزشک متخصص بویژه در مناطق محروم کشور را ضروری خواند و افزود : فضای مجازی باید برای فعالیتهای علمی، کسب و کار و اشتغال عموم مردم بویژه بانوان ایمن و آسان باشد.
4 روز پس از بازگشت رئیس جمهور از مسکو اولین دستاورد اقتصادی این سفر به ثمر نشست
گشایش اعتبار ساخت نیروگاه برق سیریک توسط روسها
گروه اقتصادی/ وزیر امور اقتصادی و دارایی با بیان اینکه دولت سیزدهم در حال تلاش برای کم کردن فاصله طبقاتی، مبارزه با فرار مالیاتی و افزایش پرداخت وامهای قرضالحسنه است، افزود: شتاب تورم نسبت به ماههای گذشته کاهش یافت و کاهش تورم در ماههای آتی نیز استمرار خواهد داشت.
به گزارش ایرنا، احسان خاندوزی روز جمعه در سخنرانی پیش از خطبههای نماز عبادی- سیاسی جمعه تهران افزود: آنچه امروز بیشترین دغدغه رهبر معظم انقلاب است عدالت اقتصادی است؛ ما که تفسیر عدالت اسلامی را از آموزههای شهید مطهری و سایر اندیشمندان آموختهایم میدانیم که عدالت فقط توزیع درآمد نیست و تمام حقوق و آزادیهای قانونی نیز ستونهای عدالت هستند. وی افزود: مقابله سیستمی با علل فقر، بسترسازی برای فرصت برابر، پاسداشت حقوق سرمایهگذار، ستیز با رانت و ربا و مراعات حقوق در قراردادها همه عدالت اقتصادی معنا میدهد. توجه به توزیع ثروت طبیعی و هم دسترسی آحاد اقتصادی مردم به پول و اعتبار و هم مالیاتگیری و ستاندن یارانه فقرا همه ابعاد عدالت اقتصادی است.
وزیر اقتصادی و دارایی ادامه داد: این در حالی است که باوجود تلاش از ابتدای انقلاب هنوز جامعه تا رسیدن به تراز عدالت فاصله دارد و در سه سال اخیر فاصله اقتصادی با شاخص عدالت بیشتر شده است. وی گفت: یکی از دغدغههای رهبر انقلاب همین موضوع است؛ ایشان در سال ۹۹ در باب اقتصادی فرمودند که به عدالت اقتصادی نرسیدیم. علاوه بر مشکلات نمره مطلوبی در باب عدالت نیاوردیم و تلاش فکری و عملی به رفع مشکل معیشت طبقات پایین نرسید. به گفته وزیر اقتصاد، دولت سیزدهم با این دغدغه اساسی کار خود را آغاز کرد و در حال تلاش برای کم کردن فاصله طبقاتی است. به اعتقاد دولت سیزدهم تحقق عدالت اقتصادی از اقتصاد مردمی میگذرد و برای تحقق عدالت اقتصادی باید شنوای مسائل مردم باشیم.
شتاب تورم کم شده است
وزیر امور اقتصادی و دارایی گفت: شتاب تورم در ماههای گذشته کم شده است و چند ماه بعد از روی کار آمدن دولت جدید شتاب تورم کاسته شده است. تورم ماهانه از حدود ۳درصد در پایان دولت قبل در ماههای اخیر به حدود ۲درصد کاهش یافته است. تورم سال آینده به طور ملموس کمتر از امسال و از سالهای ۱۴۰۲ به سطح بهتری خواهد رسید.
خاندوزی گفت: تورم کنونی بالا و نامطلوب است اما در صورت استمرار سیاست دولت تورم به رقم قابل توجهی کاهش خواهد یافت. نباید توجیهگر وضع موجود باشیم و با تلاش مسئولان شاخصها در حال بهبود است اما وضعیت راضیکننده نیست.
رشد ۴۰درصدی صادرات نفت ومیعانات
وزیر امور اقتصادی و دارایی افزود: افزایش ملموس صادرات نفت و تأمین ارز کالاهای اساسی، از توفیقات دولت است. برخی آقایان، رفع مشکلات صادرات را به توافق هستهای مشروط کرده بودند اما دولت سیزدهم با سیاستهای اقتصاد مقاومتی و تعامل با کشورهای دوست و همسو دستاوردهای بزرگی در حوزه تجارت خارجی و امنیت اقتصادی به دست آورد. فروش نفت و میعانات کشور نسبت به ماه آخر دولت قبل بیش از ۴۰درصد رشد کرده است.
این وزیر کابینه دولت سیزدهم ادامه داد: یکی از اقدامات اصلی در شرایط تحریم افزایش صادرات نفت بود. در حالی که هنوز توافقی نشده است فروش نفت و میعانات نسبت به آخرین ماه فعالیت دولت سیزدهم ۴۰درصد رشد داشت که نشاندهنده رویکرد فعالانه در شرایط سخت است. دولت سیزدهم معیشت مردم را به توافق با قدرتها گره نزده است. وی گفت: در عین حال رویکرد منطقهگرایی و سیاست همسایگی دولت در حال ثمر دادن است. با فاصله کمی نسبت به سفر به رئیسجمهور به روسیه، اولین ثمره اقتصادی این سفر به بار نشست. نامه رسمی روسیه به وزارت اقتصاد ارسال شد مبنی بر اینکه اولین بخش خط اعتباری برای ساخت نیروگاه سیریک اختصاص داده شده است.
دسترسی به وام بانکی آسان از هفته آینده
خاندوزی سومین تلاش دولت را دسترسی آسان به وام بانکی عنوان کرد و گفت: دسترسی به وام بانکی دشوار بوده و است و در حالی که بدهکاران بزرگ ۱۰ میلیاردی فراری بودند مردم برای وام ۵۰ میلیون تومانی ماه ها نیازمند رو زدن بودند و گرفتار بوروکراسی زائد اخذ تضامین میشدند. به فضل خدا این موضوع در دستور کار دولت قرار گرفت و با دستور مستقیم رئیسجمهور، اعطای تسهیلات با اعتبار بر مبنای خوشحسابی و اعتبار سنجی این فرایند از هفته آینده اجرا میشود و مردم میتوانند به سهولت وام بگیرند. همچنین توسعه منابع بانکهای قرضالحسنه و افزایش سقف وام قرضالحسنه از اوایل سال آینده اجرایی خواهد شد. وزیر اقتصاد همچنین از افزایش نظارتها بر سیستم بانکی خبر داد و گفت: پیشتر جامعه احساس نمیکرد قانون در حال رعایت شدن است.
وزیر اقتصاد به برطرف شدن مانع بزرگ تولید که مورد شکایت فعالان اقتصادی است، اشاره کرد و گفت: شروع کسبوکار و فعالیت اقتصادی و اخذ مجوز لازم دردسر زیادی داشت. طولانی بودن دوره مجوزدهی و امضاهای طلایی مدیران دستگاههای اجرایی بسیار مورد شکایت بود. وزارت اقتصاد یک تیم انقلابی را مسئول آسان کردن فرایند مجوزها قرار داد و از اول فروردین سال آینده، هر ماه تعدادی از مجوزها برخط و در کمتر از چند روز صادر خواهد شد. خاندوزی گفت: اعتماد به مردم و حرکت به سمت نظارت پسینی برای شروع فعالیت و بعد شروع نظارت بر فعالیت اقتصادی برنامه ما است. نه اینکه از ابتدا آنقدر سرمایهگذار را معطل نگاه داریم تا جایی که درکل از سرمایهگذاری پشیمان شود.
کاهش ۵ درصدی مالیات از تولید
وی به عدالت مالیاتی هم اشاره کرد و گفت: در کشور ما بار مالیاتی بر دوش صنایع تولیدی و بخشهای شفاف مثل مردم حقوقبگیر است. دسترسی به هر کس راحتتر بوده مالیات از او گرفته شده است و کسانی که باید مالیات دهند اما مالیاتستانی از آنها نیازمند فرایند پیچیده بوده رها شدهاند. در حالی که برخی اشخاص از سوداگری و سفتهبازی درآمد بسیاری دارند. خاندوزی گفت: جهتگیری اصلی دولت کاهش مالیات بر صنایع تولیدی است، باید بار مالیاتی صنایع از تولید کاهش یابد. برای اولین بار در کشور ۵ درصد مالیات بر تولید را کاهش دادیم تا شاهد شکوفایی مولد باشم.
مبارزه با فرار مالیاتی در دستور کار
وی گفت: مبارزه با فرار مالیاتی در دستور کار دولت است و در ۵ ماه اخیر چند هزار مؤدی جدید با ۱۰۰درصد فرار مالیاتی شناسایی شد.
خاندوزی از اجرای قاطعانه پایانههای فروشگاهی خبر داد و گفت: کمک و تعامل سازنده با مجلس برای تصویب مالیات بر سوداگری در دستور کار جدی بخش اقتصادی دولت است. مهمترین بیعدالتی نحوه توزیع یارانه کالای اساسی است. هدر رفت منابع و افزایش فاصله دهکها به همین دلیل تشدید شده است. این موضوع با تصمیم مشترک دولت و مجلس در قانون بودجه ۱۴۰۱ اصلاح خواهد شد.
وی همچنین گفت: کاهش جذابیت واردات نهادههای دامی و دانههای روغنی نیز در دستور کار است. در گام دوم انقلاب و ذیل رویکرد اقتصاد مردمی، در حال بهرهگیری از ظرفیت مردم در نظارت هستیم و امیدواریم با کمک مردم این مسأله محقق شود.
اولین ثمره سفر رئیسجمهور به مسکو
وزیر اقتصاد اعلام کرد در مدت کوتاهی پس از سفر رئیسجمهور به روسیه، این کشور سه روز قبل به طور رسمی خط اعتباری ساخت نیروگاه سیریک را اختصاص داد.
خاندوزی گفت: دستاوردهای سفر رئیسجمهور به روسیه، بسیار سریع در حال تحقق است به طوری که اولین بخش از خط اعتباری برای نیروگاه سیریک توسط روسیه اختصاص داده شد و این کشور سه روز پیش رسماً این موضوع را اجرا کرد. لازم به یادآوری است، تأمین خط اعتباری برای ساخت نیروگاه سیریک از دولت قبل مطرح بود اما پیگیری نشد. در همین زمینه، توافقنامهای در اواخر سال ۱۳۹۵ و در زمان وزارت حمید چیتچیان بهعنوان وزیر نیروی دولت یازدهم با روسیه امضا شد و پس از کلنگزنی مقرر شد نیروگاه ۱۴۰۰ مگاواتی(چهار واحد ۳۵۰مگاواتی بخار) سیریک هرمزگان با خط اعتباری روسیه به ارزش 2، 1میلیارد دلار احداث شود.
به گزارش ایرنا، احسان خاندوزی روز جمعه در سخنرانی پیش از خطبههای نماز عبادی- سیاسی جمعه تهران افزود: آنچه امروز بیشترین دغدغه رهبر معظم انقلاب است عدالت اقتصادی است؛ ما که تفسیر عدالت اسلامی را از آموزههای شهید مطهری و سایر اندیشمندان آموختهایم میدانیم که عدالت فقط توزیع درآمد نیست و تمام حقوق و آزادیهای قانونی نیز ستونهای عدالت هستند. وی افزود: مقابله سیستمی با علل فقر، بسترسازی برای فرصت برابر، پاسداشت حقوق سرمایهگذار، ستیز با رانت و ربا و مراعات حقوق در قراردادها همه عدالت اقتصادی معنا میدهد. توجه به توزیع ثروت طبیعی و هم دسترسی آحاد اقتصادی مردم به پول و اعتبار و هم مالیاتگیری و ستاندن یارانه فقرا همه ابعاد عدالت اقتصادی است.
وزیر اقتصادی و دارایی ادامه داد: این در حالی است که باوجود تلاش از ابتدای انقلاب هنوز جامعه تا رسیدن به تراز عدالت فاصله دارد و در سه سال اخیر فاصله اقتصادی با شاخص عدالت بیشتر شده است. وی گفت: یکی از دغدغههای رهبر انقلاب همین موضوع است؛ ایشان در سال ۹۹ در باب اقتصادی فرمودند که به عدالت اقتصادی نرسیدیم. علاوه بر مشکلات نمره مطلوبی در باب عدالت نیاوردیم و تلاش فکری و عملی به رفع مشکل معیشت طبقات پایین نرسید. به گفته وزیر اقتصاد، دولت سیزدهم با این دغدغه اساسی کار خود را آغاز کرد و در حال تلاش برای کم کردن فاصله طبقاتی است. به اعتقاد دولت سیزدهم تحقق عدالت اقتصادی از اقتصاد مردمی میگذرد و برای تحقق عدالت اقتصادی باید شنوای مسائل مردم باشیم.
شتاب تورم کم شده است
وزیر امور اقتصادی و دارایی گفت: شتاب تورم در ماههای گذشته کم شده است و چند ماه بعد از روی کار آمدن دولت جدید شتاب تورم کاسته شده است. تورم ماهانه از حدود ۳درصد در پایان دولت قبل در ماههای اخیر به حدود ۲درصد کاهش یافته است. تورم سال آینده به طور ملموس کمتر از امسال و از سالهای ۱۴۰۲ به سطح بهتری خواهد رسید.
خاندوزی گفت: تورم کنونی بالا و نامطلوب است اما در صورت استمرار سیاست دولت تورم به رقم قابل توجهی کاهش خواهد یافت. نباید توجیهگر وضع موجود باشیم و با تلاش مسئولان شاخصها در حال بهبود است اما وضعیت راضیکننده نیست.
رشد ۴۰درصدی صادرات نفت ومیعانات
وزیر امور اقتصادی و دارایی افزود: افزایش ملموس صادرات نفت و تأمین ارز کالاهای اساسی، از توفیقات دولت است. برخی آقایان، رفع مشکلات صادرات را به توافق هستهای مشروط کرده بودند اما دولت سیزدهم با سیاستهای اقتصاد مقاومتی و تعامل با کشورهای دوست و همسو دستاوردهای بزرگی در حوزه تجارت خارجی و امنیت اقتصادی به دست آورد. فروش نفت و میعانات کشور نسبت به ماه آخر دولت قبل بیش از ۴۰درصد رشد کرده است.
این وزیر کابینه دولت سیزدهم ادامه داد: یکی از اقدامات اصلی در شرایط تحریم افزایش صادرات نفت بود. در حالی که هنوز توافقی نشده است فروش نفت و میعانات نسبت به آخرین ماه فعالیت دولت سیزدهم ۴۰درصد رشد داشت که نشاندهنده رویکرد فعالانه در شرایط سخت است. دولت سیزدهم معیشت مردم را به توافق با قدرتها گره نزده است. وی گفت: در عین حال رویکرد منطقهگرایی و سیاست همسایگی دولت در حال ثمر دادن است. با فاصله کمی نسبت به سفر به رئیسجمهور به روسیه، اولین ثمره اقتصادی این سفر به بار نشست. نامه رسمی روسیه به وزارت اقتصاد ارسال شد مبنی بر اینکه اولین بخش خط اعتباری برای ساخت نیروگاه سیریک اختصاص داده شده است.
دسترسی به وام بانکی آسان از هفته آینده
خاندوزی سومین تلاش دولت را دسترسی آسان به وام بانکی عنوان کرد و گفت: دسترسی به وام بانکی دشوار بوده و است و در حالی که بدهکاران بزرگ ۱۰ میلیاردی فراری بودند مردم برای وام ۵۰ میلیون تومانی ماه ها نیازمند رو زدن بودند و گرفتار بوروکراسی زائد اخذ تضامین میشدند. به فضل خدا این موضوع در دستور کار دولت قرار گرفت و با دستور مستقیم رئیسجمهور، اعطای تسهیلات با اعتبار بر مبنای خوشحسابی و اعتبار سنجی این فرایند از هفته آینده اجرا میشود و مردم میتوانند به سهولت وام بگیرند. همچنین توسعه منابع بانکهای قرضالحسنه و افزایش سقف وام قرضالحسنه از اوایل سال آینده اجرایی خواهد شد. وزیر اقتصاد همچنین از افزایش نظارتها بر سیستم بانکی خبر داد و گفت: پیشتر جامعه احساس نمیکرد قانون در حال رعایت شدن است.
وزیر اقتصاد به برطرف شدن مانع بزرگ تولید که مورد شکایت فعالان اقتصادی است، اشاره کرد و گفت: شروع کسبوکار و فعالیت اقتصادی و اخذ مجوز لازم دردسر زیادی داشت. طولانی بودن دوره مجوزدهی و امضاهای طلایی مدیران دستگاههای اجرایی بسیار مورد شکایت بود. وزارت اقتصاد یک تیم انقلابی را مسئول آسان کردن فرایند مجوزها قرار داد و از اول فروردین سال آینده، هر ماه تعدادی از مجوزها برخط و در کمتر از چند روز صادر خواهد شد. خاندوزی گفت: اعتماد به مردم و حرکت به سمت نظارت پسینی برای شروع فعالیت و بعد شروع نظارت بر فعالیت اقتصادی برنامه ما است. نه اینکه از ابتدا آنقدر سرمایهگذار را معطل نگاه داریم تا جایی که درکل از سرمایهگذاری پشیمان شود.
کاهش ۵ درصدی مالیات از تولید
وی به عدالت مالیاتی هم اشاره کرد و گفت: در کشور ما بار مالیاتی بر دوش صنایع تولیدی و بخشهای شفاف مثل مردم حقوقبگیر است. دسترسی به هر کس راحتتر بوده مالیات از او گرفته شده است و کسانی که باید مالیات دهند اما مالیاتستانی از آنها نیازمند فرایند پیچیده بوده رها شدهاند. در حالی که برخی اشخاص از سوداگری و سفتهبازی درآمد بسیاری دارند. خاندوزی گفت: جهتگیری اصلی دولت کاهش مالیات بر صنایع تولیدی است، باید بار مالیاتی صنایع از تولید کاهش یابد. برای اولین بار در کشور ۵ درصد مالیات بر تولید را کاهش دادیم تا شاهد شکوفایی مولد باشم.
مبارزه با فرار مالیاتی در دستور کار
وی گفت: مبارزه با فرار مالیاتی در دستور کار دولت است و در ۵ ماه اخیر چند هزار مؤدی جدید با ۱۰۰درصد فرار مالیاتی شناسایی شد.
خاندوزی از اجرای قاطعانه پایانههای فروشگاهی خبر داد و گفت: کمک و تعامل سازنده با مجلس برای تصویب مالیات بر سوداگری در دستور کار جدی بخش اقتصادی دولت است. مهمترین بیعدالتی نحوه توزیع یارانه کالای اساسی است. هدر رفت منابع و افزایش فاصله دهکها به همین دلیل تشدید شده است. این موضوع با تصمیم مشترک دولت و مجلس در قانون بودجه ۱۴۰۱ اصلاح خواهد شد.
وی همچنین گفت: کاهش جذابیت واردات نهادههای دامی و دانههای روغنی نیز در دستور کار است. در گام دوم انقلاب و ذیل رویکرد اقتصاد مردمی، در حال بهرهگیری از ظرفیت مردم در نظارت هستیم و امیدواریم با کمک مردم این مسأله محقق شود.
اولین ثمره سفر رئیسجمهور به مسکو
وزیر اقتصاد اعلام کرد در مدت کوتاهی پس از سفر رئیسجمهور به روسیه، این کشور سه روز قبل به طور رسمی خط اعتباری ساخت نیروگاه سیریک را اختصاص داد.
خاندوزی گفت: دستاوردهای سفر رئیسجمهور به روسیه، بسیار سریع در حال تحقق است به طوری که اولین بخش از خط اعتباری برای نیروگاه سیریک توسط روسیه اختصاص داده شد و این کشور سه روز پیش رسماً این موضوع را اجرا کرد. لازم به یادآوری است، تأمین خط اعتباری برای ساخت نیروگاه سیریک از دولت قبل مطرح بود اما پیگیری نشد. در همین زمینه، توافقنامهای در اواخر سال ۱۳۹۵ و در زمان وزارت حمید چیتچیان بهعنوان وزیر نیروی دولت یازدهم با روسیه امضا شد و پس از کلنگزنی مقرر شد نیروگاه ۱۴۰۰ مگاواتی(چهار واحد ۳۵۰مگاواتی بخار) سیریک هرمزگان با خط اعتباری روسیه به ارزش 2، 1میلیارد دلار احداث شود.
فقط با اختصاص پول یک سد و در طول 5 سال
آبخیزداری سد سیل میشود
زهرا کشوری
خبرنگار
آمارهای سازمان جنگلها، منابع طبیعی و آبخیزداری کشور آژیر قرمز را به صدا در آورد؛ 59 میلیون ایرانی در معرض سیل شدید و طغیانی قرار دارند. سیل 98 و خسارت جانی و مالی که از گلستان تا فارس و از لرستان تا خوزستان به کشور تحمیل شد، بسیاری را به این نتیجه رسانده که آبخیزداری در صدر تصمیمگیری دولتمردان برای مدیریت سرزمین قرار میگیرد. اما همزمان با سیل خسارت بار زمستان امسال در هشت استان کشور، «هوشنگ جزی» مدیرکل دفتر آبخیزداری و حفاظت خاک سازمان جنگلهای کشور به «ایران» میگوید: «بودجه اختصاص یافته سال 1400 آبخیزداری کشور، سال1403 وصول میشود.» همین مسأله باعث شد تا پیمانکاران قید فعالیتهای آبخیزداری در کشور را بزنند. بودجه آبخیزداری کشور در حالی با اعتبار اسنادی بسته شده که ۴۱۱ پروژه فاقد مجوز محیط زیست در بودجه ۱۴۰۱ اعتبار گرفتهاند! جزی در گفتوگو با «ایران» از دولت و مجلس میخواهد تا اعتبار [تنها یک] یک سد را به آبخیزداری اختصاص بدهند تا در طول 5 سال، 10میلیون هکتار از اراضی بحرانی را آبخیزداری کند. به گفته او، تخلیه رسوب سدها در زمان سیل، خسارتها را تا 6 برابر افزایش میدهد که باید با آبخیزداری جبران شود.
در سیل جدید چقدر توانستید با آبخیزداری، روانآبها را مدیریت کنید و خسارتها را کاهش دهید؟
سیل اخیر در 8 استان اتفاق افتاد. آورد روان آبها 4.9 میلیارد متر مکعب روان آب بود که نزدیک به 2.7 میلیارد متر مکعب آن را مدیریت کردیم. برای مثال در شهر «هشتبندی» در هرمزگان ما 2.2 میلیون متر مکعب پخش سیلاب داشتیم. اگر آبخیزداری انجام نمیگرفت قطعاً خسارت بسیار زیادی میزد. خورموج، دیر و کنگان در استان بوشهر در سیل قبل خسارت دیدند اما مردم در این سیل دیدند که آبخیزداری چطور جلوی سیل را گرفت. ما در روستای «هودیان» در سیستان و بلوچستان آبخیزداری داشتیم که سیل خسارتی نزد اما شهر دلگان در نزدیک هودیان از سیل خسارت زیادی دید. فیلم آن موجود است، وقتی غذا برای مردم میبرند نمیگیرند و میگویند برای ما آبخیزداری کنید و سیل بند بسازید. با آبخیزداری 40 درصد خسارت در منوجان کاهش یافت. 8 هزار هکتار زمین در چابهار را پخش سیلاب کردیم و از ایجاد خسارت جلوگیری شد. حالا در آنجا هم حفظ مرتع داریم و هم مردم علوفه و کشت دیم انجام میدهند.
چقدر از آورد سیلاب پشت سدها جمع شد و چقدر از طریق آبخیزداری، سیلاب به سفرههای زیرزمینی تزریق گردید؟
قابل مقایسه نیست. چون ما مخزن ایجاد نمیکنیم. هدف آبخیزداری نگهداری آب در دل زمین است. کاری میکنیم که سرریز آب با رسوب کمتر انجام گیرد. از طرفی برای ساخت یک سد 20 هزار میلیارد تومان هزینه لازم است اما آبخیزداری با مبلغ بسیار اندکی اتفاق میافتد.
البته سدسازی در کشور ما بدون توجه به شبکهسازی در بالا دست و پایین دست اتفاق میافتد. مثلاً در همین هرمزگان سد استقلال با نابود شدن دشت میناب، از بین رفتن نخیلات و ایجاد فروچالههای بزرگ بسیار ساخته شد!
بله. در زمان سیل هم مجبور شدند دریچهها را باز کنند. همین مسأله باعث شد خسارت بسیار زیادی به مردم پایین دست سد استقلال وارد شود. یعنی یک دفعه با سدسازی اراضی خشک شدند و بعد هم با باز کردن دریچهها به مردم محلی خسارت وارد شد.
رسوب جمع شده پشت سدها هم از جمله مرغوبترین خاکهای کشاورزی است. اما دریچه را باز کردند و حجم بسیاری از خاک سوار بر سیلاب از بین رفت!
بله. در همین سیل دیدیم که باز کردن سد جیرفت چقدر فرسایش خاک را در پی داشت تا به آب خالص برسد. چون سدها بعد از یک مدت پر از رسوب میشوند. مطالعات نشان میدهد وقتی دریچههای سد باز میشود، خالی کردن رسوبات باعث میشود تا حجم خسارت 6 برابر افزایش بیابد. وقتی رسوب زیادی در مخزن سد گیر میکند هم شدت تخلیه بالا میرود و هم رسوب همراه، وزن سیلاب را افزایش میدهد که در نتیجه به خسارتی که دیدیم منجر میشود.
حجم بالای خسارت 98 باعث شده تا دوباره بحث آبخیزداری در میان صحبت مسئولان بالا بگیرد، آیا این امر به افزایش اعتبار برای این حوزه منجر شد؟
نه متأسفانه صندوق توسعه در سال 98 تا 99 اعتبارات را نقدی داد. چیزی نزدیک به چهار میلیون هکتار در کل کشور آبخیزداری و آبخوانداری انجام گرفت اما سال 1400 اعتبار اسنادی دادند. موعد پرداخت اعتبار اسناد تخصیص یافته هم معلوم نیست. بنابراین چون پیمانکارهای طرحهای آبخیزداری کوچک هستند، تمایلی برای انجام کار ندادند. حق هم دارند ما امسال قرارداد میبندیم، سررسید اسناد مهرماه 1403 است. پیمانکاری هم که قبول کند سال 1403 تسویه حساب کند، 60 درصد روی دریافتی خود میکشد. یعنی اگر ما هر هکتار را هزار تومان حساب کنیم، پیمانکار سه سال دیگر هر هکتار را 1600 تومان تحویل میدهد.
اعتراض نکردید؟
به سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور، مجلس و... نامه دادیم. امسال تازه 13 درصد از اعتبار تخصیص یافته را به ما دادند در حالی که دو ماه دیگر سال تمام میشود و سال مالی هم تیرماه به اتمام میرسد. یعنی فرصتی برای انجام کار اندک با همین اعتبار را هم نداریم.
رئیس جمهور در سفر به جنوب کرمان خیلی روی آبخیزداری تأکید کرد. عجیب است که اعتبارات را اسنادی کردهاند؟
بله چون مطالبه مردم در بازدید رئیسجمهور از مناطق سیلزده آبخیزداری بود. متأسفانه امسال تصمیم گرفتند اعتبار پروژههای عمرانی را از صندوق ملی توسعه پرداخت نکنند. امسال اولین سال پرداخت اعتبار اسنادی در قانون بودجه است.
براساس آمارهای سازمان جنگلها 59 میلیون ایرانی در معرض سیل شدید و بسیار شدید قرار دارند. با توجه به لزوم انجام آبخیزداری برای کاهش خسارت جانی و مالی چطور چنین تصمیمی گرفته شده است؟
موافقان این طرح بهدنبال انجام طرحهای آبخیزداری از سوی بخش خصوصی هستند. در حالی که حفظ منابع زیستی کشور، پروژهای حاکمیتی است و اصلاً نمیشود بهصورت خصوصی یا با کمک خیرین انجام داد. شاید در بعضی از جاها خیرین فعالیتهایی را انجام بدهند اما اصلاً قابل مقایسه با حجم کار نیست. ولی متأسفانه دارند برنامه را به سمتی میبرند که آبخیزداری چشم انتظار یک خیر باشد!
حجم کاری که باید آبخیزداری شود، چقدر است؟
نزدیک به 125 میلیون هکتار فرسایش آبی داریم که باید برای حفاظت از خاک در آنها عملیات آبخیزداری انجام بدهیم. الان 35 میلیون مطالعه آبخیزداری انجام دادهایم. سالانه 10 میلیون هکتار مطالعه آماده به اجرا داریم که قیمت روز آن هر هکتار 2 میلیون تومان میشود. 20 هزار میلیارد تومان عدد کوچکی نیست. اگر پول یک سد را به ما بدهند، ما 10 میلیون هکتار کار آبخیزداری را در پنج سال انجام میدهیم. برای امسال از ردیفهای معلوم آبخیزداری کلاً 420 میلیارد تومان مصوب کردند اما به ما گفتند به حدود 200 میلیارد تومان آن فکر کنید. در نهایت گفتند که 1600 میلیارد تومان اعتبار دارید که این عدد اسناد خزانه است و تخصیص آن اصلاً معلوم نیست. الان پیمانکاران اصلاً جرأت نمیکنند کار را به دست بگیرند. این وضعیت آبخیزداری است، آن هم در حالی که 59 میلیون ایرانی در معرض سیلاب هستند.
واقعاً انتظار دارند خیرین 125 میلیون هکتار فرسایش خاک را آبخیزداری کنند؟
چرا انتظار داریم سرمایهگذار خصوصی وارد بخشی شود که درآمدزایی ندارد؟ بخش خصوصی وارد پروژهای میشود که قابل فروش باشد. مثلاً در سدسازی آب و برق و چاه را میفروشد. ما اینجا محصول قابل فروشی نداریم که بخش خصوصی تمایل به سرمایهگذاری در آن پیدا کند. این راهکار یک شعار بدون منطق است.
چه استانهایی بیشتر در معرض خسارت سیلاب هستند؟
هر سال باید منتظر سیلاب در لرستان، خوزستان، ایلام، کرمانشاه، کرمان، سیستان و بلوچستان، هرمزگان، یزد، سمنان و... بود.
نمایندگان مجلس بارها خواستار انجام پروژههای آبخیزداری در استانهای خود شدهاند. با توجه به واقف بودن به اهمیت آبخیزداری چرا بودجه را با اسناد بستهاند؟
جمعبندی ما از درخواستهای رسیده از سوی مجلسیها برای انجام آبخیزداری در شهرهایشان 1800 میلیارد تومان است. ما به نمایندگان گفتیم که تمام هزینهای که به آبخیزداری اختصاص مییابد، 1200 میلیارد تومان است؛ آن هم بهصورت اسنادی. در حالی که براساس برنامه ششم توسعه قرار بود در طول 5 سال با هزینهای 2 هزار میلیارد تومانی 10 میلیون هکتار آبخیزداری انجام شود اما بودجه نرسید و تنها 30 درصد کار انجام گرفت. برای ما هم چنین بودجهبندی جای سؤال است!
مهمترین برنامه ما برای مدیریت آبی سدسازی است. تجربه چند سال اخیر نشان داد سدها نه در خشکسالی کارآمدی لازم را دارند نه در سیلاب و ترسالی. چرا همچنان بودجه به سمت سدسازی میرود؟
مسأله دیگری هم وجود دارد. اصلاً تعادلی در مدیریت آب در وزارت نیرو وجود ندارد. 98 درصد فعالیتهای وزارت نیرو روی آبهای سطحی است یعنی سدسازی. فقط دو درصد شامل حفظ آبهای زیرزمینی میشود. برای همین است که الان ما با معضل بزرگی مثل فرونشست رو به رو هستیم. سازمان برنامه و بودجه اهمیتی برای نگهداشت آبهای زیرزمینی قائل نیست و بودجه به جایی داده میشود که درآمدزایی داشته باشد. بنابراین سازمان باید از حالت سنتی خارج شود.
وزارت نیرو با فروش آب و برق درآمدزایی میکند اما یکی از دلایل خسارت بار بودن سیلابها ساخت سدهای برقابی است. علت ایجاد کانونهای ریزگرد در تالابها سدسازی و عدم پرداخت حقابه است. آیا برنامه و بودجه نباید سود و زیان را ببیند؟
دقیقاً. سد استقلال را روی رودخانه میناب زدند. جلگه میناب هم از مرغوبیت زمینهای کشاورزی، باغهای مرکبات و نخیلات برخوردار بود اما با این کار رودخانه میناب خشک شد، دشت فرونشست کرد چون سدسازی کردند و آب را به بندرعباس بردند. بعد از آن هم آنقدر پمپاژ آب را ادامه دادند که الان شتر در چالههای ایجاد شده در جلگه میناب گم میشود.
گزارشهای تحقیقی روزنامه ایران هم نشان میدهد بسیاری از نخلداران میناب حاشیهنشین بندرعباس شدند یا به سمت قاچاق سوخت رفتند.
نخلستانها و باغهای انبه میناب درآمد بسیار خوبی داشت اما آنها نیز از دست رفت. وقتی برنامهریزی وجود ندارد و نظارت دقیقی اتفاق نمیافتد به بحرانی مثل دشت میناب میانجامد. الان آبخوانهای کشور بیش از 11 میلیارد متر مکعب بیلان منفی دارند. چرا سازمان برنامه و بودجه هیچ برنامهریزیای روی آبهای زیرزمینی ندارد؟ این همه سد ساختیم. حدود 52 میلیارد متر مکعب مخزن آب در پشت سدها ایجاد کردیم. چقدر آب در آنها جمع میشود؟ وقتی هم که سیل میآید دریچهها را باز میکنیم که باز هم خسارتش را پایین دست میبیند.
چرا هیچ محدودیتی برای سدسازی وجود ندارد؟ نگهداشت آب در پشت سدها در یک کشور خشک با حداقل 300 روز آفتابی اصولی است؟
نه. سدسازی هم یک اصول بینالمللی دارد. نباید بیش از 40 درصد بارشها و آبهای قابل دسترس را در پشت مخازن نگه داریم. الان برای 52 میلیارد مترمکعب آب سد ساختیم و همچنان در حال سدسازی هستیم. کل آب قابل دسترس در ایران حداکثر 92 میلیارد متر مکعب است.
سد ساختیم اما نه بالا دست سد را حفاظت کردیم نه پایین دست. خاک بالا دست در سدها رسوب میشود و پایین دست هم بدون آب میماند.
بله. سد ساختیم بدون اینکه بخواهیم شبکه آبرسانی ایجاد و آب را تقسیم کنیم. برای ساخت سد «کارون 4» 65روستا زیر آب رفت و مردم مجبور شدند به حاشیه شهرهایی مثل اهواز بروند. الان هم روستاهای اطراف سد آب آشامیدنی ندارند. ما بزرگترین سدها را در حوزه کارون و کرخه ساختیم اما مردم اطراف آن آب ندارند. چرا؟
بله مردم ایذه و دهدز بین سد کارون سه و چهار سالها است که تشنهاند. در سیل 98 جنگلهای لرستان دچار فرونشستهای وحشتناکی شد، آیا بودجهای برای استحکام بخشی جنگلها اختصاص یافت؟
نه متأسفانه. ما بعد از سیل فقط فرونشست نداریم. زمین لغزش و حرکت تودهای زمین هم اتفاق میافتد. در سیل 98، فقط در گلستان هزار زمین لغزش فعال شد. چون بهدلیل تغییر کاربریها و ساخت و سازها پوشش گیاهی از بین رفته بود. ما در گلستان و همدان هم توسعه خندقی داشتیم. قبل از سیل، خندقهای دشت یاری در سیستان و بلوچستان را برای عملیات آبخیزداری بررسی کردیم. محاسبات مالی را نیز انجام دادیم. اما سیل الان شکل فرسایشها را تغییر داده است و ما باید بودجه دوبارهای برای بررسی خندقها بگذاریم. اگر خندقهای دشت یاری به رودخانه کاجو متصل شود، رودخانه از حیز انتفاع میافتد. این نقطه، منطقه استراتژیک ماست. اینها منابع سرمایهای کشور هستند. هیچ اعتباری هم برای درمان زمین لغزشها به ما نمیدهند. اصلاً هیچ کس متولی زمین لغزشها که دارند زیر پایمان را خالی میکنند، نیست. سازمان برنامه و بودجه باید به سازمان جنگلها اعتبار نقدی بدهد تا بتوانیم از مخاطرات سیل و رانش زمین و زمین لغزش و گرد و غبار جلوگیری کنیم.
خبرنگار
آمارهای سازمان جنگلها، منابع طبیعی و آبخیزداری کشور آژیر قرمز را به صدا در آورد؛ 59 میلیون ایرانی در معرض سیل شدید و طغیانی قرار دارند. سیل 98 و خسارت جانی و مالی که از گلستان تا فارس و از لرستان تا خوزستان به کشور تحمیل شد، بسیاری را به این نتیجه رسانده که آبخیزداری در صدر تصمیمگیری دولتمردان برای مدیریت سرزمین قرار میگیرد. اما همزمان با سیل خسارت بار زمستان امسال در هشت استان کشور، «هوشنگ جزی» مدیرکل دفتر آبخیزداری و حفاظت خاک سازمان جنگلهای کشور به «ایران» میگوید: «بودجه اختصاص یافته سال 1400 آبخیزداری کشور، سال1403 وصول میشود.» همین مسأله باعث شد تا پیمانکاران قید فعالیتهای آبخیزداری در کشور را بزنند. بودجه آبخیزداری کشور در حالی با اعتبار اسنادی بسته شده که ۴۱۱ پروژه فاقد مجوز محیط زیست در بودجه ۱۴۰۱ اعتبار گرفتهاند! جزی در گفتوگو با «ایران» از دولت و مجلس میخواهد تا اعتبار [تنها یک] یک سد را به آبخیزداری اختصاص بدهند تا در طول 5 سال، 10میلیون هکتار از اراضی بحرانی را آبخیزداری کند. به گفته او، تخلیه رسوب سدها در زمان سیل، خسارتها را تا 6 برابر افزایش میدهد که باید با آبخیزداری جبران شود.
در سیل جدید چقدر توانستید با آبخیزداری، روانآبها را مدیریت کنید و خسارتها را کاهش دهید؟
سیل اخیر در 8 استان اتفاق افتاد. آورد روان آبها 4.9 میلیارد متر مکعب روان آب بود که نزدیک به 2.7 میلیارد متر مکعب آن را مدیریت کردیم. برای مثال در شهر «هشتبندی» در هرمزگان ما 2.2 میلیون متر مکعب پخش سیلاب داشتیم. اگر آبخیزداری انجام نمیگرفت قطعاً خسارت بسیار زیادی میزد. خورموج، دیر و کنگان در استان بوشهر در سیل قبل خسارت دیدند اما مردم در این سیل دیدند که آبخیزداری چطور جلوی سیل را گرفت. ما در روستای «هودیان» در سیستان و بلوچستان آبخیزداری داشتیم که سیل خسارتی نزد اما شهر دلگان در نزدیک هودیان از سیل خسارت زیادی دید. فیلم آن موجود است، وقتی غذا برای مردم میبرند نمیگیرند و میگویند برای ما آبخیزداری کنید و سیل بند بسازید. با آبخیزداری 40 درصد خسارت در منوجان کاهش یافت. 8 هزار هکتار زمین در چابهار را پخش سیلاب کردیم و از ایجاد خسارت جلوگیری شد. حالا در آنجا هم حفظ مرتع داریم و هم مردم علوفه و کشت دیم انجام میدهند.
چقدر از آورد سیلاب پشت سدها جمع شد و چقدر از طریق آبخیزداری، سیلاب به سفرههای زیرزمینی تزریق گردید؟
قابل مقایسه نیست. چون ما مخزن ایجاد نمیکنیم. هدف آبخیزداری نگهداری آب در دل زمین است. کاری میکنیم که سرریز آب با رسوب کمتر انجام گیرد. از طرفی برای ساخت یک سد 20 هزار میلیارد تومان هزینه لازم است اما آبخیزداری با مبلغ بسیار اندکی اتفاق میافتد.
البته سدسازی در کشور ما بدون توجه به شبکهسازی در بالا دست و پایین دست اتفاق میافتد. مثلاً در همین هرمزگان سد استقلال با نابود شدن دشت میناب، از بین رفتن نخیلات و ایجاد فروچالههای بزرگ بسیار ساخته شد!
بله. در زمان سیل هم مجبور شدند دریچهها را باز کنند. همین مسأله باعث شد خسارت بسیار زیادی به مردم پایین دست سد استقلال وارد شود. یعنی یک دفعه با سدسازی اراضی خشک شدند و بعد هم با باز کردن دریچهها به مردم محلی خسارت وارد شد.
رسوب جمع شده پشت سدها هم از جمله مرغوبترین خاکهای کشاورزی است. اما دریچه را باز کردند و حجم بسیاری از خاک سوار بر سیلاب از بین رفت!
بله. در همین سیل دیدیم که باز کردن سد جیرفت چقدر فرسایش خاک را در پی داشت تا به آب خالص برسد. چون سدها بعد از یک مدت پر از رسوب میشوند. مطالعات نشان میدهد وقتی دریچههای سد باز میشود، خالی کردن رسوبات باعث میشود تا حجم خسارت 6 برابر افزایش بیابد. وقتی رسوب زیادی در مخزن سد گیر میکند هم شدت تخلیه بالا میرود و هم رسوب همراه، وزن سیلاب را افزایش میدهد که در نتیجه به خسارتی که دیدیم منجر میشود.
حجم بالای خسارت 98 باعث شده تا دوباره بحث آبخیزداری در میان صحبت مسئولان بالا بگیرد، آیا این امر به افزایش اعتبار برای این حوزه منجر شد؟
نه متأسفانه صندوق توسعه در سال 98 تا 99 اعتبارات را نقدی داد. چیزی نزدیک به چهار میلیون هکتار در کل کشور آبخیزداری و آبخوانداری انجام گرفت اما سال 1400 اعتبار اسنادی دادند. موعد پرداخت اعتبار اسناد تخصیص یافته هم معلوم نیست. بنابراین چون پیمانکارهای طرحهای آبخیزداری کوچک هستند، تمایلی برای انجام کار ندادند. حق هم دارند ما امسال قرارداد میبندیم، سررسید اسناد مهرماه 1403 است. پیمانکاری هم که قبول کند سال 1403 تسویه حساب کند، 60 درصد روی دریافتی خود میکشد. یعنی اگر ما هر هکتار را هزار تومان حساب کنیم، پیمانکار سه سال دیگر هر هکتار را 1600 تومان تحویل میدهد.
اعتراض نکردید؟
به سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور، مجلس و... نامه دادیم. امسال تازه 13 درصد از اعتبار تخصیص یافته را به ما دادند در حالی که دو ماه دیگر سال تمام میشود و سال مالی هم تیرماه به اتمام میرسد. یعنی فرصتی برای انجام کار اندک با همین اعتبار را هم نداریم.
رئیس جمهور در سفر به جنوب کرمان خیلی روی آبخیزداری تأکید کرد. عجیب است که اعتبارات را اسنادی کردهاند؟
بله چون مطالبه مردم در بازدید رئیسجمهور از مناطق سیلزده آبخیزداری بود. متأسفانه امسال تصمیم گرفتند اعتبار پروژههای عمرانی را از صندوق ملی توسعه پرداخت نکنند. امسال اولین سال پرداخت اعتبار اسنادی در قانون بودجه است.
براساس آمارهای سازمان جنگلها 59 میلیون ایرانی در معرض سیل شدید و بسیار شدید قرار دارند. با توجه به لزوم انجام آبخیزداری برای کاهش خسارت جانی و مالی چطور چنین تصمیمی گرفته شده است؟
موافقان این طرح بهدنبال انجام طرحهای آبخیزداری از سوی بخش خصوصی هستند. در حالی که حفظ منابع زیستی کشور، پروژهای حاکمیتی است و اصلاً نمیشود بهصورت خصوصی یا با کمک خیرین انجام داد. شاید در بعضی از جاها خیرین فعالیتهایی را انجام بدهند اما اصلاً قابل مقایسه با حجم کار نیست. ولی متأسفانه دارند برنامه را به سمتی میبرند که آبخیزداری چشم انتظار یک خیر باشد!
حجم کاری که باید آبخیزداری شود، چقدر است؟
نزدیک به 125 میلیون هکتار فرسایش آبی داریم که باید برای حفاظت از خاک در آنها عملیات آبخیزداری انجام بدهیم. الان 35 میلیون مطالعه آبخیزداری انجام دادهایم. سالانه 10 میلیون هکتار مطالعه آماده به اجرا داریم که قیمت روز آن هر هکتار 2 میلیون تومان میشود. 20 هزار میلیارد تومان عدد کوچکی نیست. اگر پول یک سد را به ما بدهند، ما 10 میلیون هکتار کار آبخیزداری را در پنج سال انجام میدهیم. برای امسال از ردیفهای معلوم آبخیزداری کلاً 420 میلیارد تومان مصوب کردند اما به ما گفتند به حدود 200 میلیارد تومان آن فکر کنید. در نهایت گفتند که 1600 میلیارد تومان اعتبار دارید که این عدد اسناد خزانه است و تخصیص آن اصلاً معلوم نیست. الان پیمانکاران اصلاً جرأت نمیکنند کار را به دست بگیرند. این وضعیت آبخیزداری است، آن هم در حالی که 59 میلیون ایرانی در معرض سیلاب هستند.
واقعاً انتظار دارند خیرین 125 میلیون هکتار فرسایش خاک را آبخیزداری کنند؟
چرا انتظار داریم سرمایهگذار خصوصی وارد بخشی شود که درآمدزایی ندارد؟ بخش خصوصی وارد پروژهای میشود که قابل فروش باشد. مثلاً در سدسازی آب و برق و چاه را میفروشد. ما اینجا محصول قابل فروشی نداریم که بخش خصوصی تمایل به سرمایهگذاری در آن پیدا کند. این راهکار یک شعار بدون منطق است.
چه استانهایی بیشتر در معرض خسارت سیلاب هستند؟
هر سال باید منتظر سیلاب در لرستان، خوزستان، ایلام، کرمانشاه، کرمان، سیستان و بلوچستان، هرمزگان، یزد، سمنان و... بود.
نمایندگان مجلس بارها خواستار انجام پروژههای آبخیزداری در استانهای خود شدهاند. با توجه به واقف بودن به اهمیت آبخیزداری چرا بودجه را با اسناد بستهاند؟
جمعبندی ما از درخواستهای رسیده از سوی مجلسیها برای انجام آبخیزداری در شهرهایشان 1800 میلیارد تومان است. ما به نمایندگان گفتیم که تمام هزینهای که به آبخیزداری اختصاص مییابد، 1200 میلیارد تومان است؛ آن هم بهصورت اسنادی. در حالی که براساس برنامه ششم توسعه قرار بود در طول 5 سال با هزینهای 2 هزار میلیارد تومانی 10 میلیون هکتار آبخیزداری انجام شود اما بودجه نرسید و تنها 30 درصد کار انجام گرفت. برای ما هم چنین بودجهبندی جای سؤال است!
مهمترین برنامه ما برای مدیریت آبی سدسازی است. تجربه چند سال اخیر نشان داد سدها نه در خشکسالی کارآمدی لازم را دارند نه در سیلاب و ترسالی. چرا همچنان بودجه به سمت سدسازی میرود؟
مسأله دیگری هم وجود دارد. اصلاً تعادلی در مدیریت آب در وزارت نیرو وجود ندارد. 98 درصد فعالیتهای وزارت نیرو روی آبهای سطحی است یعنی سدسازی. فقط دو درصد شامل حفظ آبهای زیرزمینی میشود. برای همین است که الان ما با معضل بزرگی مثل فرونشست رو به رو هستیم. سازمان برنامه و بودجه اهمیتی برای نگهداشت آبهای زیرزمینی قائل نیست و بودجه به جایی داده میشود که درآمدزایی داشته باشد. بنابراین سازمان باید از حالت سنتی خارج شود.
وزارت نیرو با فروش آب و برق درآمدزایی میکند اما یکی از دلایل خسارت بار بودن سیلابها ساخت سدهای برقابی است. علت ایجاد کانونهای ریزگرد در تالابها سدسازی و عدم پرداخت حقابه است. آیا برنامه و بودجه نباید سود و زیان را ببیند؟
دقیقاً. سد استقلال را روی رودخانه میناب زدند. جلگه میناب هم از مرغوبیت زمینهای کشاورزی، باغهای مرکبات و نخیلات برخوردار بود اما با این کار رودخانه میناب خشک شد، دشت فرونشست کرد چون سدسازی کردند و آب را به بندرعباس بردند. بعد از آن هم آنقدر پمپاژ آب را ادامه دادند که الان شتر در چالههای ایجاد شده در جلگه میناب گم میشود.
گزارشهای تحقیقی روزنامه ایران هم نشان میدهد بسیاری از نخلداران میناب حاشیهنشین بندرعباس شدند یا به سمت قاچاق سوخت رفتند.
نخلستانها و باغهای انبه میناب درآمد بسیار خوبی داشت اما آنها نیز از دست رفت. وقتی برنامهریزی وجود ندارد و نظارت دقیقی اتفاق نمیافتد به بحرانی مثل دشت میناب میانجامد. الان آبخوانهای کشور بیش از 11 میلیارد متر مکعب بیلان منفی دارند. چرا سازمان برنامه و بودجه هیچ برنامهریزیای روی آبهای زیرزمینی ندارد؟ این همه سد ساختیم. حدود 52 میلیارد متر مکعب مخزن آب در پشت سدها ایجاد کردیم. چقدر آب در آنها جمع میشود؟ وقتی هم که سیل میآید دریچهها را باز میکنیم که باز هم خسارتش را پایین دست میبیند.
چرا هیچ محدودیتی برای سدسازی وجود ندارد؟ نگهداشت آب در پشت سدها در یک کشور خشک با حداقل 300 روز آفتابی اصولی است؟
نه. سدسازی هم یک اصول بینالمللی دارد. نباید بیش از 40 درصد بارشها و آبهای قابل دسترس را در پشت مخازن نگه داریم. الان برای 52 میلیارد مترمکعب آب سد ساختیم و همچنان در حال سدسازی هستیم. کل آب قابل دسترس در ایران حداکثر 92 میلیارد متر مکعب است.
سد ساختیم اما نه بالا دست سد را حفاظت کردیم نه پایین دست. خاک بالا دست در سدها رسوب میشود و پایین دست هم بدون آب میماند.
بله. سد ساختیم بدون اینکه بخواهیم شبکه آبرسانی ایجاد و آب را تقسیم کنیم. برای ساخت سد «کارون 4» 65روستا زیر آب رفت و مردم مجبور شدند به حاشیه شهرهایی مثل اهواز بروند. الان هم روستاهای اطراف سد آب آشامیدنی ندارند. ما بزرگترین سدها را در حوزه کارون و کرخه ساختیم اما مردم اطراف آن آب ندارند. چرا؟
بله مردم ایذه و دهدز بین سد کارون سه و چهار سالها است که تشنهاند. در سیل 98 جنگلهای لرستان دچار فرونشستهای وحشتناکی شد، آیا بودجهای برای استحکام بخشی جنگلها اختصاص یافت؟
نه متأسفانه. ما بعد از سیل فقط فرونشست نداریم. زمین لغزش و حرکت تودهای زمین هم اتفاق میافتد. در سیل 98، فقط در گلستان هزار زمین لغزش فعال شد. چون بهدلیل تغییر کاربریها و ساخت و سازها پوشش گیاهی از بین رفته بود. ما در گلستان و همدان هم توسعه خندقی داشتیم. قبل از سیل، خندقهای دشت یاری در سیستان و بلوچستان را برای عملیات آبخیزداری بررسی کردیم. محاسبات مالی را نیز انجام دادیم. اما سیل الان شکل فرسایشها را تغییر داده است و ما باید بودجه دوبارهای برای بررسی خندقها بگذاریم. اگر خندقهای دشت یاری به رودخانه کاجو متصل شود، رودخانه از حیز انتفاع میافتد. این نقطه، منطقه استراتژیک ماست. اینها منابع سرمایهای کشور هستند. هیچ اعتباری هم برای درمان زمین لغزشها به ما نمیدهند. اصلاً هیچ کس متولی زمین لغزشها که دارند زیر پایمان را خالی میکنند، نیست. سازمان برنامه و بودجه باید به سازمان جنگلها اعتبار نقدی بدهد تا بتوانیم از مخاطرات سیل و رانش زمین و زمین لغزش و گرد و غبار جلوگیری کنیم.
در روستای فشتکه گیلان هیچ کس بیکار نیست
حصیر مسیر ما را تغییر داد
ترانه بنی یعقوب
گزارش نویس
هیچ کس در روستای فشتکه بیکار نیست و اینجا کسی از بیکاری گلایه نمیکند. هر جا سرمیزنی بوی حصیر و الیافش مشامت را پر میکند. تا وقتی «لی» هست کسی روزش را بدون کارکردن نمیگذراند. «لی» همان گیاهی است که تار و پود اصلی حصیر را میسازد. فشتکه به لی و حصیرش معروف است و به نام روستای ملی حصیر هم ثبت ملی شده است. از خمام گیلان (در 7 کیلومتری رشت) تا فشتکه پنج کیلومتر بیشتر راه نیست.
شالیزارها با علفهای زرد پوشیده شده و فشتکه در این روز سرد زمستانی زیر آفتاب میدرخشد. آفتاب که میتابد احساس سرمای زمستان را هم کمتر میکند. هرچند تا چند ماه دیگر این زمینها با نشاهای سبز برنج تصویر خیره کننده دیگری به فشتکه میدهند. اهالی کشاورزی هم میکنند اما آنچه اینجا را معروف کرده، حصیربافی آبا و اجدادیشان است. تقریباً هیچ زن و مردی را در فشتکه نمیبینی که حصیربافی بلد نباشد. برخی اهالی با خنده میگویند این روزها فقط نوجوانها هستند که از یادگیری حصیربافی شانه خالی میکنند وگرنه بقیه که با حصیر بزرگ شدهاند. مدتی در روستا قدم میزنم و تقریباً در هرچند قدم، یک مغازه حصیربافی میبینم. بعضیهایشان جدیدند و بعضیها قدیمی. آنهایی که حصیرهای مدرنتر یا به اصطلاح ، بازاری پسندتر میفروشند نام گالری روی خود گذاشتهاند. برخی کارگاهها هم سنتیاند و بافنده نیز همانجا کار میکند. میگویند در فشتکه با 1500 نفر جمعیت 700 نفر حصیر میبافند.
معصومه رائقی یکی از بافندههایی است که کارگاه سنتی زیبایی دارد. اطرافش را لی پر کرده و بالای سرش را هم دستبافتههای زیبایش که سعی کرده هر کدامشان را با نوآوری و ظرافت و ابتکار ببافد. کارگاهش درست کنار باغچه زیبای خانهاش قرار دارد که پر از گلهای شمعدانی است. چند دقیقهای در سکوت به حرکت تند دستهایش نگاه میکنم که چطور ساقههای منعطف و باریک لی را درهم میتند.لی گونهای از نی است که تقریباً همه جای گیلان پیدا میشود. محل رویش لی کنار مردابها و رودخانهها، حاشیه زمینهای کشاورزی و جنگلهاست. مردها در تیر و مرداد، به جمع آوری لی میپردازند و آنها را خشک میکنند و برای پاییز و زمستان نگه میدارند که فصل اصلی حصیربافی است.معصومه از آنهایی است که شوهرش برایش لی میچیند: «ما همه الان مجوز داریم و به عنوان حصیرباف رسمی شناخته میشویم. محصولات ما گاهی در بازارهای محلی و گاهی هم درهمین کارگاهها فروش میرود.
سال نو و تعطیلات، مردم زیادی به اینجا میآیند و از ما خرید میکنند. یک عمر است حصیربافی میکنم و دیگر به این شغل عادت کردهام. از بچگی خانه و زندگی ما پر از حصیر بوده. حتی قدیم جای فرش، روی حصیر مینشستیم.
خیلیها یادشان است که گیلانیها آن موقعها به جای فرش روی حصیر زندگی میکردند. برای من مهمترین ویژگی کارم این است که دستم توی جیب خودم است و میتوانم مستقل روی پای خودم بایستم. اما بچههایم چندان از حصیربافی خوششان نمیآید.»معصومه از آنهایی است که حصیربافی را واقعاً دوست دارد و بیشترین زمان روزش را به کار اختصاص میدهد. کارهای خانه که تمام میشود حصیربافی میکند: «شغل اصلی پدرم حصیربافی است و هنوز هم با همین کار زندگیاش را اداره میکند. من هم شغل اصلیام حصیربافی است و کاملاً به آن جدی نگاه میکنم.» در کارهای معصومه نوآوری هم میبینی. به قول خودش همیشه طرح و نقش حصیر را همه جا پیگیری میکند؛ چه در بازارهای محلی و چه حصیرهای جنوب که طرحهایشان را همیشه دنبال میکند با اینکه حصیر جنوب از نی بافته میشود و تار و پودش متفاوت است اما طرحهایش میتواند الهامبخش کار او باشد: «لی استقامت بیشتری در برابر داغی دارد و برای همین زیر قابلمهایهای حصیری گیلان طرفدار بیشتری دارد.»قدیم گیلانیها روی سفره حصیری غذا میخوردند و این روزها هم دوباره سفره حصیری جای خود را در میان صنایع دستی گیلان باز کرده؛ شاید این بار روی میز غذاخوری. حصیربافی همچنین توانسته زنان فشتکهای را بیشتر دورهم جمع کند. آنها دورهم جمع میشوند و درباره ایدهها و طرحهای جدیدشان باهم گپ میزنند.
فاطمه تقی نژاد در کارگاهش به اهالی حصیربافی یاد میدهد. مغازه کوچکش پر از حصیر است و جارو. روی برخی حصیرها گلهای رنگارنگ دیده میشود. پسر خردسالش گوشهای از کارگاه خوابیده.فشتکه سه سال پیش به عنوان روستای حصیر ایران ثبت ملی شد. این روستا به همین خاطر نسبت به روستاهای همجوار که آنها هم در کنار شالیکاری گاهی حصیربافی میکنند، جایگاه ویژهای یافته است. اهالی معتقدند انعطافپذیری بالای گیاه «لی» نسبت به نی باعث شده حصیر فشتکه متنوع تر باشد و محصولات متفاوتتر و خلاقانهتری را به بازار عرضه کنند.امیرحسین بابایی کارگاه حصیربافی بزرگی دارد. مقابل کارگاهش پر از بافتههای حصیر است از آنهایی که داخل خانه آویزان میکنند و رویش گل میگذارند. 33 زن برای این کارگاه بزرگ حصیر میبافند وهمه بیمه شدهاند. زنها کارهایشان را داخل خانه میبافند و برای فروش در اختیار صاحبکارشان میگذارند: «الان حصیرها به نقاط مختلف و ازجمله قم، شیراز و کاشان فرستاده میشود. حتی سفارش کار برای کشورهای خارجی داشتیم که خیلی سفارش عمدهای بود و 33 نفره از عهدهاش برنمیآمدند. الان حصیربافی جای کشاورزی را گرفته. تجارت حصیر ما روبه توسعه است.
اگر امکان گذاشتن نمایشگاه در دیگر کشورها وجود داشت اوضاع خیلی بهتر میشد.» قیمت حصیر در فشتکه واقعاً ارزانتر از دیگر بازارهای گیلان است.به گفته او در گذشته این شغل کاملاً زنانه بود و مردان روستا فقط لی جمع میکردند و زنان بافنده بودند و کارها تنوع زیادی نداشت اما کم کم این کار از یک شغل زنانه تبدیل به شغلی برای همه شد و ثبت ملی روستا به همه انگیزه داد. خیلی از بافندهها در این روستا از یک و نیم میلیون و دو میلیون تومان گرفته تا ماهی 10 میلیون تومان با بافت حصیر درآمد دارند. بسته به اینکه چه تعداد از اعضای خانواده به این کار اشتغال دارند و ماهانه چقدر حصیر میبافند، سطح درآمد هم متفاوت است اما خانوادههایی که همه در آن حصیر میبافند واقعاً درآمد مناسبی دارند. یک بازارچه محلی تنها چیزی بود که فشتکه داشت تا اینکه همان بازارچه به کمک مردم ما آمد. اول قرار بود روستای ملی حصیر در استان سیستان و بلوچستان باشد و گفتند اگر شما بتوانید روستایتان را در زمینه حصیر به همه ثابت کنید، شما روستای ملی حصیر خواهید بود. همان موقع 29 کارگاه راهاندازی شد و بعد کم کم در خانهها و همه جای روستا گسترش یافت.حصیر فشتکه حالا شهرت جهانی پیدا کرده و روستا به حصیرش شناخته میشود. زمان زیادی نمیگیرد تا ساقههای لی در اطراف روستا تبدیل به کلاه، زیرانداز، سفره، جا قاشقی، کاسههای هفت سین و هزار و یک چیز رنگارنگ دیگر شوند. در فشتکه هیچ کس بیکار نیست.
گزارش نویس
هیچ کس در روستای فشتکه بیکار نیست و اینجا کسی از بیکاری گلایه نمیکند. هر جا سرمیزنی بوی حصیر و الیافش مشامت را پر میکند. تا وقتی «لی» هست کسی روزش را بدون کارکردن نمیگذراند. «لی» همان گیاهی است که تار و پود اصلی حصیر را میسازد. فشتکه به لی و حصیرش معروف است و به نام روستای ملی حصیر هم ثبت ملی شده است. از خمام گیلان (در 7 کیلومتری رشت) تا فشتکه پنج کیلومتر بیشتر راه نیست.
شالیزارها با علفهای زرد پوشیده شده و فشتکه در این روز سرد زمستانی زیر آفتاب میدرخشد. آفتاب که میتابد احساس سرمای زمستان را هم کمتر میکند. هرچند تا چند ماه دیگر این زمینها با نشاهای سبز برنج تصویر خیره کننده دیگری به فشتکه میدهند. اهالی کشاورزی هم میکنند اما آنچه اینجا را معروف کرده، حصیربافی آبا و اجدادیشان است. تقریباً هیچ زن و مردی را در فشتکه نمیبینی که حصیربافی بلد نباشد. برخی اهالی با خنده میگویند این روزها فقط نوجوانها هستند که از یادگیری حصیربافی شانه خالی میکنند وگرنه بقیه که با حصیر بزرگ شدهاند. مدتی در روستا قدم میزنم و تقریباً در هرچند قدم، یک مغازه حصیربافی میبینم. بعضیهایشان جدیدند و بعضیها قدیمی. آنهایی که حصیرهای مدرنتر یا به اصطلاح ، بازاری پسندتر میفروشند نام گالری روی خود گذاشتهاند. برخی کارگاهها هم سنتیاند و بافنده نیز همانجا کار میکند. میگویند در فشتکه با 1500 نفر جمعیت 700 نفر حصیر میبافند.
معصومه رائقی یکی از بافندههایی است که کارگاه سنتی زیبایی دارد. اطرافش را لی پر کرده و بالای سرش را هم دستبافتههای زیبایش که سعی کرده هر کدامشان را با نوآوری و ظرافت و ابتکار ببافد. کارگاهش درست کنار باغچه زیبای خانهاش قرار دارد که پر از گلهای شمعدانی است. چند دقیقهای در سکوت به حرکت تند دستهایش نگاه میکنم که چطور ساقههای منعطف و باریک لی را درهم میتند.لی گونهای از نی است که تقریباً همه جای گیلان پیدا میشود. محل رویش لی کنار مردابها و رودخانهها، حاشیه زمینهای کشاورزی و جنگلهاست. مردها در تیر و مرداد، به جمع آوری لی میپردازند و آنها را خشک میکنند و برای پاییز و زمستان نگه میدارند که فصل اصلی حصیربافی است.معصومه از آنهایی است که شوهرش برایش لی میچیند: «ما همه الان مجوز داریم و به عنوان حصیرباف رسمی شناخته میشویم. محصولات ما گاهی در بازارهای محلی و گاهی هم درهمین کارگاهها فروش میرود.
سال نو و تعطیلات، مردم زیادی به اینجا میآیند و از ما خرید میکنند. یک عمر است حصیربافی میکنم و دیگر به این شغل عادت کردهام. از بچگی خانه و زندگی ما پر از حصیر بوده. حتی قدیم جای فرش، روی حصیر مینشستیم.
خیلیها یادشان است که گیلانیها آن موقعها به جای فرش روی حصیر زندگی میکردند. برای من مهمترین ویژگی کارم این است که دستم توی جیب خودم است و میتوانم مستقل روی پای خودم بایستم. اما بچههایم چندان از حصیربافی خوششان نمیآید.»معصومه از آنهایی است که حصیربافی را واقعاً دوست دارد و بیشترین زمان روزش را به کار اختصاص میدهد. کارهای خانه که تمام میشود حصیربافی میکند: «شغل اصلی پدرم حصیربافی است و هنوز هم با همین کار زندگیاش را اداره میکند. من هم شغل اصلیام حصیربافی است و کاملاً به آن جدی نگاه میکنم.» در کارهای معصومه نوآوری هم میبینی. به قول خودش همیشه طرح و نقش حصیر را همه جا پیگیری میکند؛ چه در بازارهای محلی و چه حصیرهای جنوب که طرحهایشان را همیشه دنبال میکند با اینکه حصیر جنوب از نی بافته میشود و تار و پودش متفاوت است اما طرحهایش میتواند الهامبخش کار او باشد: «لی استقامت بیشتری در برابر داغی دارد و برای همین زیر قابلمهایهای حصیری گیلان طرفدار بیشتری دارد.»قدیم گیلانیها روی سفره حصیری غذا میخوردند و این روزها هم دوباره سفره حصیری جای خود را در میان صنایع دستی گیلان باز کرده؛ شاید این بار روی میز غذاخوری. حصیربافی همچنین توانسته زنان فشتکهای را بیشتر دورهم جمع کند. آنها دورهم جمع میشوند و درباره ایدهها و طرحهای جدیدشان باهم گپ میزنند.
فاطمه تقی نژاد در کارگاهش به اهالی حصیربافی یاد میدهد. مغازه کوچکش پر از حصیر است و جارو. روی برخی حصیرها گلهای رنگارنگ دیده میشود. پسر خردسالش گوشهای از کارگاه خوابیده.فشتکه سه سال پیش به عنوان روستای حصیر ایران ثبت ملی شد. این روستا به همین خاطر نسبت به روستاهای همجوار که آنها هم در کنار شالیکاری گاهی حصیربافی میکنند، جایگاه ویژهای یافته است. اهالی معتقدند انعطافپذیری بالای گیاه «لی» نسبت به نی باعث شده حصیر فشتکه متنوع تر باشد و محصولات متفاوتتر و خلاقانهتری را به بازار عرضه کنند.امیرحسین بابایی کارگاه حصیربافی بزرگی دارد. مقابل کارگاهش پر از بافتههای حصیر است از آنهایی که داخل خانه آویزان میکنند و رویش گل میگذارند. 33 زن برای این کارگاه بزرگ حصیر میبافند وهمه بیمه شدهاند. زنها کارهایشان را داخل خانه میبافند و برای فروش در اختیار صاحبکارشان میگذارند: «الان حصیرها به نقاط مختلف و ازجمله قم، شیراز و کاشان فرستاده میشود. حتی سفارش کار برای کشورهای خارجی داشتیم که خیلی سفارش عمدهای بود و 33 نفره از عهدهاش برنمیآمدند. الان حصیربافی جای کشاورزی را گرفته. تجارت حصیر ما روبه توسعه است.
اگر امکان گذاشتن نمایشگاه در دیگر کشورها وجود داشت اوضاع خیلی بهتر میشد.» قیمت حصیر در فشتکه واقعاً ارزانتر از دیگر بازارهای گیلان است.به گفته او در گذشته این شغل کاملاً زنانه بود و مردان روستا فقط لی جمع میکردند و زنان بافنده بودند و کارها تنوع زیادی نداشت اما کم کم این کار از یک شغل زنانه تبدیل به شغلی برای همه شد و ثبت ملی روستا به همه انگیزه داد. خیلی از بافندهها در این روستا از یک و نیم میلیون و دو میلیون تومان گرفته تا ماهی 10 میلیون تومان با بافت حصیر درآمد دارند. بسته به اینکه چه تعداد از اعضای خانواده به این کار اشتغال دارند و ماهانه چقدر حصیر میبافند، سطح درآمد هم متفاوت است اما خانوادههایی که همه در آن حصیر میبافند واقعاً درآمد مناسبی دارند. یک بازارچه محلی تنها چیزی بود که فشتکه داشت تا اینکه همان بازارچه به کمک مردم ما آمد. اول قرار بود روستای ملی حصیر در استان سیستان و بلوچستان باشد و گفتند اگر شما بتوانید روستایتان را در زمینه حصیر به همه ثابت کنید، شما روستای ملی حصیر خواهید بود. همان موقع 29 کارگاه راهاندازی شد و بعد کم کم در خانهها و همه جای روستا گسترش یافت.حصیر فشتکه حالا شهرت جهانی پیدا کرده و روستا به حصیرش شناخته میشود. زمان زیادی نمیگیرد تا ساقههای لی در اطراف روستا تبدیل به کلاه، زیرانداز، سفره، جا قاشقی، کاسههای هفت سین و هزار و یک چیز رنگارنگ دیگر شوند. در فشتکه هیچ کس بیکار نیست.
«ایران» از راهکارهای مقابله با گسترش سویه جدید کرونا گزارش میدهد
کنترل اُمیکرون بدون تعطیلی
فریبا خان احمدی
خبرنگار
پیشبینی متخصصان حوزه ویروسشناسی
و اپیدمیولوژی این است که با توجه به افزایش موارد ابتلا و مراجعات سرپایی ظرف این هفته، آمار مبتلایان در کشور با رشد انفجاری همراه خواهد بود. نگاهی به آمارهای روزانه موارد ابتلا در کشور نشان میدهد که شیب صعودی مبتلایان به کرونا از نیمههای دوم آذرماه و بعد از شناسایی اولین مبتلای سویه اُمیکرون در کشور قابل مشاهده و پیشبینی بود. تحلیل روند صعودی شیب منحنی مربوط به متغیرهای کرونا چه از لحاظ تعداد بیماران سرپایی و چه موارد بستری در کشور نشان میدهد در روزهای منتهی به آخرین ماه پاییز، تعداد موارد روزانه ابتلا به طور متناوب به کمتر از 200 هزار نفر رسید. این روند پیوسته ادامه داشت به طوری که در فاصله روزهای 2 تا 21 دی ماه (به غیر از روز هفتم دی) تعداد مبتلایان به کمتر از دو هزار نفر رسید تا اینکه روز17 دی 1400 پس از افزایش گسترده واکسیناسیون در کشور تعداد موارد فوتی پس از 22 ماه به زیر 20 مورد مرگ در روز کاهش یافت و موارد ابتلا نیز با شناسایی یک هزار و 187 بیمار در حال شکستن سد اعداد سه رقمی بود. در نهایت با ظهور سویه جدید اُمیکرون و ادامه عادیانگاریها با رونق گرفتن دورهمیها در رستورانها، کافهها، کنار گذاشتن ماسک در اماکن عمومی از جمله مراکز خرید و وسایل حملونقل عمومی روند مبتلایان یک مرتبه خیز بلندی برداشت به گونهای که 26 دی ماه آخرین روزی بود که تعداد مبتلایان روزانه در کشور کمتر از 3 هزار نفر بود و از آن روز تاکنون شیب ابتلا با فاصله بسیار محسوس نسبت به روزهای قبل افزایش 5 برابری داشته است. هم اینک تعداد موارد ابتلای روزانه به 15 هزار مورد در روز رسیده است. در حالی که نزدیک به 65 درصد از ایرانیها (بر حسب جمعیت 85 میلیونی) به طور کامل واکسینه شده بودند اما با سرعت انفجاری و بیسابقه رشد مبتلایان روزانه در نهایت پس از 5 و نیم ماه روند بستریها مجدداً افزایشی شد و گفته میشود با دلیل استقبال کم از تزریق دوز سوم واکسن کرونا با وجود تنوع بالای سبد واکسیناسیون کرونا احتمال افزایش انفجاری موارد بستری بسیار جدی است.
خطر استقبال کم مردم از تزریق دوز سوم واکسن
حالا خطر جدی، کاهش نگرانکننده از استقبال تزریق دوز سوم واکسن است که با وجود همه توصیهها و هشدارهای ستاد ملی مقابله با کرونا تنها 18 درصد از ایرانیها دوز سوم واکسنشان را تزریق کردهاند. این در حالی است که اگر جمعیت سالمندی و بالای 60 سال را رقمی نزدیک به 10 میلیون نفر در نظر بگیریم یعنی حدود 12و نیم درصد از جمعیت سالمندی دو دوز واکسنشان را تا اواخر مهر تکمیل کردهاند و اگر فاصله بین دوز دو و سه را سه ماه در نظر بگیریم (با توجه به اینکه 86 درصد سبد واکسیناسیون سهم واکسن سینوفارم است که دوز سوم باید به فاصله سه ماه تزریق شود) آن وقت به این نتیجه میرسیم که هنوز سالمندان زیادی برای تزریق دوز سوم مراجعه نکردهاند. گزارشهای اسکای نیوز نشان میدهد 95 درصد افراد بالای 50 سال با دوز سوم از مرگ محافظت میشوند. تحلیل آمارهای مربوط به تعداد تزریق واکسن کرونا در کشور نشان میدهد که از میان افرادی که سه ماه از تزریق دوز دومشان گذشته هنوز 55درصدشان برای دریافت دوز سوم مراجعه نکردهاند این یعنی با ظهور سویه جدید اُمیکرون، سطح آنتی بادی و ایمنی بدن حاصل از تزریق دوز واکسن جوابگوی میزان افزایش سرایتپذیری بیماری نخواهد بود.
حسین کرمانپور مدیر بخش اورژانس بیمارستان سینا میگوید: با توجه به شدت گرفتن آمار مبتلایان به کووید19 در حال تخلیه بخشها و تبدیل آن به اورژانس تنفسی هستیم. با توجه به شرایط موجود وزارت بهداشت باید نسبت به تدارکات دارویی، تشویق مردم به تزریق دوز سوم واکسن و امکانات کرونایی حساس باشد. کرمانپور میگوید: رعایت نشدن پروتکلها و افزایش تجمعات سیر صعودی بیماری را رقم زده که قابل پیشبینی بود. وی با بیان اینکه پروتکلهای درمانی اُمیکرون هیچ تفاوتی با سویههای قبلی ندارد، میافزاید: مردم با مشاهده هرگونه علائم سرماخوردگی خودشان را قرنطینه کنند.
طبق آخرین اطلاعات و آمارهای مربوط به رعایت پروتکلهای بهداشتی که از سوی وزارت بهداشت اعلام شده است، رعایت پروتکلهای بهداشتی در کشور در هفته منتهی به ۲۹ دی ماه ۱۴۰۰، به 60درصد کاهش یافته است. البته میانگین درصد رعایت پروتکل ها در اماکن عمومی کشور در فاز اول مدیریت هوشمند کرونا که از ۱۵ تا ۲۹ دی ماه ارزیابی شده است، ۸۷.۰۷ درصد بوده است. در این میان البته بعد از افزایش سرعت واکسیناسیون، استفاده از ماسک و رعایت فاصلهگذاری اجتماعی به کمترین میزان خود رسیده به گونهای که کمیته علمی کشوری کرونا بر ضرورت فازبندی مدیریت هوشمند کرونایی تأکید دارد. این در حالی است که باوجود آغاز فاز یک و دو محدودیتهای هوشمند کرونایی، مشاهدات میدانی ما نشان میدهد هنوز بسیاری از ادارات دولتی یا مراکز پر تجمع از ارباب رجوعهایشان کارت واکسن دریافت نمیکنند و از طرفی مردم نسبت به استفاده از ماسک در وسایل حملونقل عمومی حساسیت قبلی را ندارند و البته هیچ مأموری نیز برای تذکر دادن حضور ندارد.
بیتوجهی به معیشت مردم با اعمال تعطیلیها، پاک کردن صورت مسأله است
حمید سوری، اپیدمیولوژیست در پاسخ به اینکه در شرایط فعلی و با افزایش موارد ابتلا و بستری آیا تعطیلی کشور چاره کار است؟ به «ایران» میگوید: شیوع واریانت اُمیکرون در کشور و افزایش چند برابری موارد شناساییشده در چند روز گذشته نشان میدهد که با توجه به فوریت موضوع باید تحلیل لازم از شرایط داشت و توصیههای عملی را ارائه داد. با این حال دسترسی نداشتن به دادههای کشوری کرونا موجب میشود، تصویر اپیدمیولوژی جامعی قابل ارائه نباشد و به ناچار با تکیه به علم اپیدمیولوژی و اطلاعات در دسترس جهانی قضاوت کرد. این استاد دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در ادامه میافزاید: وضعیت اپیدمی و روند پیکهای مربوط در کشورهای مختلف که زودتر دچار فراوانی رخداد واریانت اُمیکرون و موارد ابتلا شدهاند نشان میدهد که طول دوره رسیدن به پیک ناشی از این واریانت بهطور میانگین ۲ تا ۴ هفته بوده و بسرعت اثرات سوء ناشی از این واریانت میتواند باعث افزایش بار بیماری در کشور بشود. برای مثال اغلب کشورهای اروپایی با جمعیت بالا مانند آلمان، فرانسه، ایتالیا و انگلستان از اواخر آذر یا اوایل دیماه اُمیکرون را تجربه کرده و تا اواخر دیماه به قله پیک رسیدند. در کشورهای اطراف ایران مانند ترکیه، امارات و عربستان نیز شروع پیک اُمیکرون از حدوداً هفته دوم دیماه آغاز و تا هفته چهارم دیماه بسرعت گسترش یافت. افزایش بیش از سه برابری موارد اُمیکرون در حدود دو هفته میتواند در کشور ما نیز تکرار شود. هرچند این زمان با توجه به گردش ویروس، رعایت پروتکلها، میزان ایمنی افراد جامعه و جابهجایی جمعیت میتواند متفاوت باشد. اطلاعات سایر کشورها همچنین نشان میدهد پس از رسیدن پیک موارد اُمیکرون به قله، حدوداً دو تا سه هفته بعد نیز شاهد فراوانی مراجعه به مراکز درمانی و افزایش موارد مرگ خواهیم بود. به گفته سوری، به دلایل بالا و فراوانی موارد بدون علامت و سرعت گسترش واریانت اُمیکرون، مدیریت اپیدمی ناشی از این واریانت بسیار دشوارتر بوده و جوامع تحت فشار زمان هستند. با توجه به اینکه رنگبندی شهرها موجب گمراهی ما در مدیریت اپیدمی میشود، لازم است این معیار کنار گذاشته شود و مدل مناسب اپیدمیولوژیک دیگری جایگزین شود (با توجه به الگوی اپیدمیولوژی اُمیکرون این کار لازم و قابل انجام است).
وی در ادامه میگوید: واقعیت این است که تجربههای قبلی نشان میدهد در کشور ما اجرای مقررات و قوانین مرتبط با مدیریت کووید ۱۹ و اعمال قانون و مقررات با شدت بسیار کمتری نسبت به کشورهای دیگر صورت گرفته است. لذا فشار بیش از پیش اعمال مقررات، با توجه به مهلت بسیار کوتاه مقابله با اپیدمی همچنین فراوانی موارد بدون علامت یا با علائم خفیف اهمیت دارد. اقداماتی که در شرایط حاضر توصیه میشود آن است که اولاً ارزش زمان بخوبی در تصمیمگیریها و اجرای آنها موردتوجه ویژه باشد. دوم آنکه لازم است بیشتر بهسوی فرایندهای سریع و انجامپذیر در زمان کوتاه رفت تا به هدف کنترل سرعت گسترش اپیدمی رسید.
این اقدامات را میتوان در پنج دسته تقسیمبندی کرد:
1- تلاش برای رسیدن به سطح ۱۰۰ درصدی واکسیناسیون کامل علیه کووید ۱۹
۲- تحلیل دقیق و عمیق علمی روزانه اپیدمی بهمنظور شناسایی کانونهای اصلی آلودگی و واکنش سریع برای مدیریت و مهار کانونهای طغیان ابتلا در کشور.
۳- آموزش و تبلیغات محیطی گسترده بهنحویکه حساسیت جامعه نسبت به شرایط نگرانکننده کنونی افزایش یافته و شاهد افزایش رعایت مردم باشیم.
۴- تغییرات لازم و سریع محیطی، اعمال مقررات و قوانین سختگیرانه با تعیین اولویتها بهمنظور فضایی سالمتر برای سلامت مردم.
۵- تقویت بیماریابی فعال و سریع، همینطور درمان موارد مبتلا نیازمند به خدمات درمانی بویژه با اولویت دادن گروههای پرخطر مانند سالمندان، دارای بیماریهای زمینهای، زنان باردار.
سوری درباره اینکه برخی منتقدان توصیه میکنند پیش از آنکه مرگ و میر سه رقمی شود و پیک ششم به قله برسد، باید تعطیلیهای گستردهای اعمال کرد، عنوان میکند: با توجه به هزینه سنگین ناشی از تعطیلی کشور در حال حاضر این اقدام توصیه نمیشود و بهتر است بهعنوان گزینه آخر در مدیریت اپیدمی مورد توجه قرار گیرد. برآوردها نشان میدهد هرروز تعطیلی کشور بیش از 3 تریلیون تومان خسارت به اقتصاد کشور تحمیل میکند که قطعاً در شرایط سخت اقتصادی کنونی جبران آن بسیار دشوار خواهد بود. عضو کمیته کشوری مقابله با کرونا تأکید میکند: زمانی که از تعطیلی کشور بهدلیل اپیدمی صحبت میکنیم باید ببینیم با توجه به هزینه هنگفت ناشی از این اقدام، به چه نتیجهای میخواهیم برسیم؟ در مدت تعطیلی کشور چه برنامههایی داریم؟ آیا با فشرده کردن زمان با خانهنشین کردن مردم و معلق نگهداشتن درخواستهای خدمات عمومی به جای کمک به مهار طغیان اپیدمی نتیجه معکوس نخواهیم گرفت؟ آیا تعطیلیهایی که در پیکهای قبلی در دو سال گذشته داشتهایم را هرگز ارزشیابی علمی کردهایم و مهمتر از آن هزینه - فایده این کار چقدر بوده است؟ بیتوجهی به معیشت و کسب و کار مردم بدون آنکه دلایل قوی علمی داشته باشیم، بیشتر معنای پاک کردن موقتی مسأله را میدهد تا حل آن!
وی با اشاره به انتقادها به بازگشایی مدارس نیز میگوید: یونیسف معتقد است آخرین جایی که در شرایط پاندمی حاضر باید تعطیل شود مدارس است و اولین جایی هم که باید باز شود باز مدارس است. تعطیلی مدارس و دانشگاهها نیز گرچه بهعنوان یک گزینه باید روی میز مدیریت اپیدمی باشد، اما میبایست در شرایط ویژه صورت گیرد، نکته مهم برقراری و اجرای نظام نظارت و مراقبت مستمر برای پایش روند این اپیدمی در اماکن آموزشی است. باید توجه داشت که به دلایل مختلف شرایط حاضر در مورد بازگشایی یا بسته بودن مدارس با دو سال گذشته متفاوت است.
خبرنگار
پیشبینی متخصصان حوزه ویروسشناسی
و اپیدمیولوژی این است که با توجه به افزایش موارد ابتلا و مراجعات سرپایی ظرف این هفته، آمار مبتلایان در کشور با رشد انفجاری همراه خواهد بود. نگاهی به آمارهای روزانه موارد ابتلا در کشور نشان میدهد که شیب صعودی مبتلایان به کرونا از نیمههای دوم آذرماه و بعد از شناسایی اولین مبتلای سویه اُمیکرون در کشور قابل مشاهده و پیشبینی بود. تحلیل روند صعودی شیب منحنی مربوط به متغیرهای کرونا چه از لحاظ تعداد بیماران سرپایی و چه موارد بستری در کشور نشان میدهد در روزهای منتهی به آخرین ماه پاییز، تعداد موارد روزانه ابتلا به طور متناوب به کمتر از 200 هزار نفر رسید. این روند پیوسته ادامه داشت به طوری که در فاصله روزهای 2 تا 21 دی ماه (به غیر از روز هفتم دی) تعداد مبتلایان به کمتر از دو هزار نفر رسید تا اینکه روز17 دی 1400 پس از افزایش گسترده واکسیناسیون در کشور تعداد موارد فوتی پس از 22 ماه به زیر 20 مورد مرگ در روز کاهش یافت و موارد ابتلا نیز با شناسایی یک هزار و 187 بیمار در حال شکستن سد اعداد سه رقمی بود. در نهایت با ظهور سویه جدید اُمیکرون و ادامه عادیانگاریها با رونق گرفتن دورهمیها در رستورانها، کافهها، کنار گذاشتن ماسک در اماکن عمومی از جمله مراکز خرید و وسایل حملونقل عمومی روند مبتلایان یک مرتبه خیز بلندی برداشت به گونهای که 26 دی ماه آخرین روزی بود که تعداد مبتلایان روزانه در کشور کمتر از 3 هزار نفر بود و از آن روز تاکنون شیب ابتلا با فاصله بسیار محسوس نسبت به روزهای قبل افزایش 5 برابری داشته است. هم اینک تعداد موارد ابتلای روزانه به 15 هزار مورد در روز رسیده است. در حالی که نزدیک به 65 درصد از ایرانیها (بر حسب جمعیت 85 میلیونی) به طور کامل واکسینه شده بودند اما با سرعت انفجاری و بیسابقه رشد مبتلایان روزانه در نهایت پس از 5 و نیم ماه روند بستریها مجدداً افزایشی شد و گفته میشود با دلیل استقبال کم از تزریق دوز سوم واکسن کرونا با وجود تنوع بالای سبد واکسیناسیون کرونا احتمال افزایش انفجاری موارد بستری بسیار جدی است.
خطر استقبال کم مردم از تزریق دوز سوم واکسن
حالا خطر جدی، کاهش نگرانکننده از استقبال تزریق دوز سوم واکسن است که با وجود همه توصیهها و هشدارهای ستاد ملی مقابله با کرونا تنها 18 درصد از ایرانیها دوز سوم واکسنشان را تزریق کردهاند. این در حالی است که اگر جمعیت سالمندی و بالای 60 سال را رقمی نزدیک به 10 میلیون نفر در نظر بگیریم یعنی حدود 12و نیم درصد از جمعیت سالمندی دو دوز واکسنشان را تا اواخر مهر تکمیل کردهاند و اگر فاصله بین دوز دو و سه را سه ماه در نظر بگیریم (با توجه به اینکه 86 درصد سبد واکسیناسیون سهم واکسن سینوفارم است که دوز سوم باید به فاصله سه ماه تزریق شود) آن وقت به این نتیجه میرسیم که هنوز سالمندان زیادی برای تزریق دوز سوم مراجعه نکردهاند. گزارشهای اسکای نیوز نشان میدهد 95 درصد افراد بالای 50 سال با دوز سوم از مرگ محافظت میشوند. تحلیل آمارهای مربوط به تعداد تزریق واکسن کرونا در کشور نشان میدهد که از میان افرادی که سه ماه از تزریق دوز دومشان گذشته هنوز 55درصدشان برای دریافت دوز سوم مراجعه نکردهاند این یعنی با ظهور سویه جدید اُمیکرون، سطح آنتی بادی و ایمنی بدن حاصل از تزریق دوز واکسن جوابگوی میزان افزایش سرایتپذیری بیماری نخواهد بود.
حسین کرمانپور مدیر بخش اورژانس بیمارستان سینا میگوید: با توجه به شدت گرفتن آمار مبتلایان به کووید19 در حال تخلیه بخشها و تبدیل آن به اورژانس تنفسی هستیم. با توجه به شرایط موجود وزارت بهداشت باید نسبت به تدارکات دارویی، تشویق مردم به تزریق دوز سوم واکسن و امکانات کرونایی حساس باشد. کرمانپور میگوید: رعایت نشدن پروتکلها و افزایش تجمعات سیر صعودی بیماری را رقم زده که قابل پیشبینی بود. وی با بیان اینکه پروتکلهای درمانی اُمیکرون هیچ تفاوتی با سویههای قبلی ندارد، میافزاید: مردم با مشاهده هرگونه علائم سرماخوردگی خودشان را قرنطینه کنند.
طبق آخرین اطلاعات و آمارهای مربوط به رعایت پروتکلهای بهداشتی که از سوی وزارت بهداشت اعلام شده است، رعایت پروتکلهای بهداشتی در کشور در هفته منتهی به ۲۹ دی ماه ۱۴۰۰، به 60درصد کاهش یافته است. البته میانگین درصد رعایت پروتکل ها در اماکن عمومی کشور در فاز اول مدیریت هوشمند کرونا که از ۱۵ تا ۲۹ دی ماه ارزیابی شده است، ۸۷.۰۷ درصد بوده است. در این میان البته بعد از افزایش سرعت واکسیناسیون، استفاده از ماسک و رعایت فاصلهگذاری اجتماعی به کمترین میزان خود رسیده به گونهای که کمیته علمی کشوری کرونا بر ضرورت فازبندی مدیریت هوشمند کرونایی تأکید دارد. این در حالی است که باوجود آغاز فاز یک و دو محدودیتهای هوشمند کرونایی، مشاهدات میدانی ما نشان میدهد هنوز بسیاری از ادارات دولتی یا مراکز پر تجمع از ارباب رجوعهایشان کارت واکسن دریافت نمیکنند و از طرفی مردم نسبت به استفاده از ماسک در وسایل حملونقل عمومی حساسیت قبلی را ندارند و البته هیچ مأموری نیز برای تذکر دادن حضور ندارد.
بیتوجهی به معیشت مردم با اعمال تعطیلیها، پاک کردن صورت مسأله است
حمید سوری، اپیدمیولوژیست در پاسخ به اینکه در شرایط فعلی و با افزایش موارد ابتلا و بستری آیا تعطیلی کشور چاره کار است؟ به «ایران» میگوید: شیوع واریانت اُمیکرون در کشور و افزایش چند برابری موارد شناساییشده در چند روز گذشته نشان میدهد که با توجه به فوریت موضوع باید تحلیل لازم از شرایط داشت و توصیههای عملی را ارائه داد. با این حال دسترسی نداشتن به دادههای کشوری کرونا موجب میشود، تصویر اپیدمیولوژی جامعی قابل ارائه نباشد و به ناچار با تکیه به علم اپیدمیولوژی و اطلاعات در دسترس جهانی قضاوت کرد. این استاد دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در ادامه میافزاید: وضعیت اپیدمی و روند پیکهای مربوط در کشورهای مختلف که زودتر دچار فراوانی رخداد واریانت اُمیکرون و موارد ابتلا شدهاند نشان میدهد که طول دوره رسیدن به پیک ناشی از این واریانت بهطور میانگین ۲ تا ۴ هفته بوده و بسرعت اثرات سوء ناشی از این واریانت میتواند باعث افزایش بار بیماری در کشور بشود. برای مثال اغلب کشورهای اروپایی با جمعیت بالا مانند آلمان، فرانسه، ایتالیا و انگلستان از اواخر آذر یا اوایل دیماه اُمیکرون را تجربه کرده و تا اواخر دیماه به قله پیک رسیدند. در کشورهای اطراف ایران مانند ترکیه، امارات و عربستان نیز شروع پیک اُمیکرون از حدوداً هفته دوم دیماه آغاز و تا هفته چهارم دیماه بسرعت گسترش یافت. افزایش بیش از سه برابری موارد اُمیکرون در حدود دو هفته میتواند در کشور ما نیز تکرار شود. هرچند این زمان با توجه به گردش ویروس، رعایت پروتکلها، میزان ایمنی افراد جامعه و جابهجایی جمعیت میتواند متفاوت باشد. اطلاعات سایر کشورها همچنین نشان میدهد پس از رسیدن پیک موارد اُمیکرون به قله، حدوداً دو تا سه هفته بعد نیز شاهد فراوانی مراجعه به مراکز درمانی و افزایش موارد مرگ خواهیم بود. به گفته سوری، به دلایل بالا و فراوانی موارد بدون علامت و سرعت گسترش واریانت اُمیکرون، مدیریت اپیدمی ناشی از این واریانت بسیار دشوارتر بوده و جوامع تحت فشار زمان هستند. با توجه به اینکه رنگبندی شهرها موجب گمراهی ما در مدیریت اپیدمی میشود، لازم است این معیار کنار گذاشته شود و مدل مناسب اپیدمیولوژیک دیگری جایگزین شود (با توجه به الگوی اپیدمیولوژی اُمیکرون این کار لازم و قابل انجام است).
وی در ادامه میگوید: واقعیت این است که تجربههای قبلی نشان میدهد در کشور ما اجرای مقررات و قوانین مرتبط با مدیریت کووید ۱۹ و اعمال قانون و مقررات با شدت بسیار کمتری نسبت به کشورهای دیگر صورت گرفته است. لذا فشار بیش از پیش اعمال مقررات، با توجه به مهلت بسیار کوتاه مقابله با اپیدمی همچنین فراوانی موارد بدون علامت یا با علائم خفیف اهمیت دارد. اقداماتی که در شرایط حاضر توصیه میشود آن است که اولاً ارزش زمان بخوبی در تصمیمگیریها و اجرای آنها موردتوجه ویژه باشد. دوم آنکه لازم است بیشتر بهسوی فرایندهای سریع و انجامپذیر در زمان کوتاه رفت تا به هدف کنترل سرعت گسترش اپیدمی رسید.
این اقدامات را میتوان در پنج دسته تقسیمبندی کرد:
1- تلاش برای رسیدن به سطح ۱۰۰ درصدی واکسیناسیون کامل علیه کووید ۱۹
۲- تحلیل دقیق و عمیق علمی روزانه اپیدمی بهمنظور شناسایی کانونهای اصلی آلودگی و واکنش سریع برای مدیریت و مهار کانونهای طغیان ابتلا در کشور.
۳- آموزش و تبلیغات محیطی گسترده بهنحویکه حساسیت جامعه نسبت به شرایط نگرانکننده کنونی افزایش یافته و شاهد افزایش رعایت مردم باشیم.
۴- تغییرات لازم و سریع محیطی، اعمال مقررات و قوانین سختگیرانه با تعیین اولویتها بهمنظور فضایی سالمتر برای سلامت مردم.
۵- تقویت بیماریابی فعال و سریع، همینطور درمان موارد مبتلا نیازمند به خدمات درمانی بویژه با اولویت دادن گروههای پرخطر مانند سالمندان، دارای بیماریهای زمینهای، زنان باردار.
سوری درباره اینکه برخی منتقدان توصیه میکنند پیش از آنکه مرگ و میر سه رقمی شود و پیک ششم به قله برسد، باید تعطیلیهای گستردهای اعمال کرد، عنوان میکند: با توجه به هزینه سنگین ناشی از تعطیلی کشور در حال حاضر این اقدام توصیه نمیشود و بهتر است بهعنوان گزینه آخر در مدیریت اپیدمی مورد توجه قرار گیرد. برآوردها نشان میدهد هرروز تعطیلی کشور بیش از 3 تریلیون تومان خسارت به اقتصاد کشور تحمیل میکند که قطعاً در شرایط سخت اقتصادی کنونی جبران آن بسیار دشوار خواهد بود. عضو کمیته کشوری مقابله با کرونا تأکید میکند: زمانی که از تعطیلی کشور بهدلیل اپیدمی صحبت میکنیم باید ببینیم با توجه به هزینه هنگفت ناشی از این اقدام، به چه نتیجهای میخواهیم برسیم؟ در مدت تعطیلی کشور چه برنامههایی داریم؟ آیا با فشرده کردن زمان با خانهنشین کردن مردم و معلق نگهداشتن درخواستهای خدمات عمومی به جای کمک به مهار طغیان اپیدمی نتیجه معکوس نخواهیم گرفت؟ آیا تعطیلیهایی که در پیکهای قبلی در دو سال گذشته داشتهایم را هرگز ارزشیابی علمی کردهایم و مهمتر از آن هزینه - فایده این کار چقدر بوده است؟ بیتوجهی به معیشت و کسب و کار مردم بدون آنکه دلایل قوی علمی داشته باشیم، بیشتر معنای پاک کردن موقتی مسأله را میدهد تا حل آن!
وی با اشاره به انتقادها به بازگشایی مدارس نیز میگوید: یونیسف معتقد است آخرین جایی که در شرایط پاندمی حاضر باید تعطیل شود مدارس است و اولین جایی هم که باید باز شود باز مدارس است. تعطیلی مدارس و دانشگاهها نیز گرچه بهعنوان یک گزینه باید روی میز مدیریت اپیدمی باشد، اما میبایست در شرایط ویژه صورت گیرد، نکته مهم برقراری و اجرای نظام نظارت و مراقبت مستمر برای پایش روند این اپیدمی در اماکن آموزشی است. باید توجه داشت که به دلایل مختلف شرایط حاضر در مورد بازگشایی یا بسته بودن مدارس با دو سال گذشته متفاوت است.
پنجشنبه خاص!
محمد حسن روزی طلب
پنجشنبه روز خاصی بود. دو رخداد به ما یادآوری کرد که هنوز «ما» هستیم. ما ایرانیها!
چند دقیقهای از اخبار ساعت 14 گذشته بود که تصویر منحوس «مسعود رجوی» بر صفحه تلویزیون آمد.
در سازمان صدا و سیما نفوذ رخ داده بود یا تصویر با ابزار فنی هک شده بود، فرقی نمیکند. ما ایرانیها یادمان آمد که همگی یک «دشمن بزرگ» داریم؛ دشمنی که هر آنچه مصیبت در 40 سال گذشته بر سرمان آمد، پایش در میان بود، سازمان جهنمی منافقین؛ بزرگترین سازمان تروریست تاریخ ایران که در کشتن بیگناهان، استاد داعش بود، همانها که در مرداد 67 بیمارستان اسلامآباد غرب را با بیماران و پناهندگانش به آتش کشیدند، همپیمان و همرزم صدام در جنگ 8 ساله شدندو عامل سرویسهای سیا و موساد برای تحریم و تشدید فشار بر مردم مظلوم ایران بودند.
یادآوریای از جنس یادآوری صبح 13 دی 1398. وقتی که گفته شد به دستور ترامپ، دشمن بزرگ ایران، سردار سلیمانی را به شهادت رساندند. چند ساعت بعد هنوز موج محکومیت و ابراز تنفر فروکش نکرده بود که تیم ملی ایران با گل زیبای «مهدی طارمی» سریع، فوری و انقلابی به جام جهانی رفت. صحنههای زیبایی رقم خورد، جماعتی چند هزار نفره در ورزشگاه حاضر بودند. زنان و مردان جوان شادمان سر از پای نمیشناختند. عابدزاده پسر بر دستان عابدزاده پدر بوسه زد. بیرون از ورزشگاه هم مردم در جای جای کشور در سوز و سرمای بهمنماه از خانه بیرون آمده بودند و پرچمهای ایران را تکان میدادند. انگار همه میخواستند به هم بگویند با هم مهربانتر باشیم. ما ایرانیها فقط خودمان را داریم. باید با توکل بر خدا و اتکا بر توان ملی و حفظ همبستگی، قوی و قدرتمند باشیم در برابر دشمنان و جوانمرد و بامروت با دوستان. وجود دشمن منحوس و پلیدی مانند منافقین، نشان دهنده حقانیت راه ماست. پرچم شکوهمند ایران بالاست.
پنجشنبه روز خاصی بود. دو رخداد به ما یادآوری کرد که هنوز «ما» هستیم. ما ایرانیها!
چند دقیقهای از اخبار ساعت 14 گذشته بود که تصویر منحوس «مسعود رجوی» بر صفحه تلویزیون آمد.
در سازمان صدا و سیما نفوذ رخ داده بود یا تصویر با ابزار فنی هک شده بود، فرقی نمیکند. ما ایرانیها یادمان آمد که همگی یک «دشمن بزرگ» داریم؛ دشمنی که هر آنچه مصیبت در 40 سال گذشته بر سرمان آمد، پایش در میان بود، سازمان جهنمی منافقین؛ بزرگترین سازمان تروریست تاریخ ایران که در کشتن بیگناهان، استاد داعش بود، همانها که در مرداد 67 بیمارستان اسلامآباد غرب را با بیماران و پناهندگانش به آتش کشیدند، همپیمان و همرزم صدام در جنگ 8 ساله شدندو عامل سرویسهای سیا و موساد برای تحریم و تشدید فشار بر مردم مظلوم ایران بودند.
یادآوریای از جنس یادآوری صبح 13 دی 1398. وقتی که گفته شد به دستور ترامپ، دشمن بزرگ ایران، سردار سلیمانی را به شهادت رساندند. چند ساعت بعد هنوز موج محکومیت و ابراز تنفر فروکش نکرده بود که تیم ملی ایران با گل زیبای «مهدی طارمی» سریع، فوری و انقلابی به جام جهانی رفت. صحنههای زیبایی رقم خورد، جماعتی چند هزار نفره در ورزشگاه حاضر بودند. زنان و مردان جوان شادمان سر از پای نمیشناختند. عابدزاده پسر بر دستان عابدزاده پدر بوسه زد. بیرون از ورزشگاه هم مردم در جای جای کشور در سوز و سرمای بهمنماه از خانه بیرون آمده بودند و پرچمهای ایران را تکان میدادند. انگار همه میخواستند به هم بگویند با هم مهربانتر باشیم. ما ایرانیها فقط خودمان را داریم. باید با توکل بر خدا و اتکا بر توان ملی و حفظ همبستگی، قوی و قدرتمند باشیم در برابر دشمنان و جوانمرد و بامروت با دوستان. وجود دشمن منحوس و پلیدی مانند منافقین، نشان دهنده حقانیت راه ماست. پرچم شکوهمند ایران بالاست.
عیار ایرانی بودن « ما »
کمیل نقی پور
سردبیر
مهم نیست فوتبالی باشید یا نه همین که همه مردم خوشحال باشند شما هم خوشحال میشوید. لذت فوتبال در همین روح جمعی نهفته در آن است. وقتی میلیونها چشم به یک نقطه خیره میشود ، میلیونها نفر «خواسته مشترک» دارند، تپش میلیونها قلب با ثانیه ثانیه مسابقه تنظیم میشود و وقتی تیم محبوبشان پیروز میشود صدای خوشحالی میلیونها نفر به آسمان بلند میشود یا در صورت شکست، میلیونها نفر با هم اندوهگین میشوند، همین حس جمعی، فوتبال را شیرین میکند. پنجشنبه همه مردم ایران خوشحال بودند، مهم نبود فوتبالی باشند یا نه، همین که ایرانی بودند برای خوشحالیشان کفایت میکرد، مهم نبود چه سلیقه و گرایشی دارند همین که پرچم ایران را در دست داشتند یا از اهتزاز پرچم ایران خوشحال بودند یعنی قلبشان برای عزت این سرزمین میتپد. هیچ رسانهای نمیتواند این پیروزی و این خوشحالی را تحریف کند، رسانههای سیاه مانند تیم بازنده، بازنده میشوند؛ بازنده شادی مردم و با غیظ «مجبور» میشوند که مهمترین خبر مردم ایران را پوشش دهند. هر چند که در سطور اخبار و تحلیلهایشان نمیتوانند ناراحتی خود را کتمان کنند.
رفتن به جام جهانی فوتبال هر چند یک اتفاق مهم ورزشی است اما مهم تر از آن، یادآوری این نکته برای «ما» مردمان ایران بود که همه با هم خویشاوندیم ، «ما» غمخوار مشترک روزهای بد و همراهان روزهای خوب ایران هستیم. در همین غمها و شادیهاست که بیشتر از همیشه شبیه هم میشویم. غریبهها در همین شادیها و غمهای مشترک خود را هویدا میکنند. تاریخ این سرزمین به کرات صحنه تجلی روح جمعی یک ملت بوده است . این «ما» در طول تاریخ، بینی دشمنان زیادی را به خاک مالیده است، این «ما» در طول تاریخ سردی و گرمیبسیاری چشیده اما از هم نگسسته است، این «ما» سرافراز میماند چون در تقدیر این ملت؛ عزت، سربلندی و سعادتمندی نوشته شده است که فرموده باشد «سعادتمندترین مردمان، مردم فارس(ایران) هستند.»1
1- در روایتی آمــــــده اســـــت: خدمت پیامبـــــر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نشسته بودیم که سوره جمعه نازل شد. آن را برای ما تلاوت کرد و وقتی به آیه «و آخرینَ منهم لمّا یلحقوا بِهم» رسید، مردی پرسید یا رسول الله آن گروه چه کسانیاند؟ آن حضرت ضمن اشاره به سلمان فرمودند: «قسم به جان کسی که جانم در دست اوست
«لو کان الایمان معلقاً بالثریا لتناوله رجل من العجم و اسعدهم به الفارس؛اگر ایمان به ستاره ثریا بسته باشد و در آسمان قرار گیرد افرادی از عجم آن را به دست میآورند و سعادتمندترین آنها مردم فارس (ایران) هستند.»
منبع: سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر، الدرالمنثور، ج۷، ص۵۰۶
سردبیر
مهم نیست فوتبالی باشید یا نه همین که همه مردم خوشحال باشند شما هم خوشحال میشوید. لذت فوتبال در همین روح جمعی نهفته در آن است. وقتی میلیونها چشم به یک نقطه خیره میشود ، میلیونها نفر «خواسته مشترک» دارند، تپش میلیونها قلب با ثانیه ثانیه مسابقه تنظیم میشود و وقتی تیم محبوبشان پیروز میشود صدای خوشحالی میلیونها نفر به آسمان بلند میشود یا در صورت شکست، میلیونها نفر با هم اندوهگین میشوند، همین حس جمعی، فوتبال را شیرین میکند. پنجشنبه همه مردم ایران خوشحال بودند، مهم نبود فوتبالی باشند یا نه، همین که ایرانی بودند برای خوشحالیشان کفایت میکرد، مهم نبود چه سلیقه و گرایشی دارند همین که پرچم ایران را در دست داشتند یا از اهتزاز پرچم ایران خوشحال بودند یعنی قلبشان برای عزت این سرزمین میتپد. هیچ رسانهای نمیتواند این پیروزی و این خوشحالی را تحریف کند، رسانههای سیاه مانند تیم بازنده، بازنده میشوند؛ بازنده شادی مردم و با غیظ «مجبور» میشوند که مهمترین خبر مردم ایران را پوشش دهند. هر چند که در سطور اخبار و تحلیلهایشان نمیتوانند ناراحتی خود را کتمان کنند.
رفتن به جام جهانی فوتبال هر چند یک اتفاق مهم ورزشی است اما مهم تر از آن، یادآوری این نکته برای «ما» مردمان ایران بود که همه با هم خویشاوندیم ، «ما» غمخوار مشترک روزهای بد و همراهان روزهای خوب ایران هستیم. در همین غمها و شادیهاست که بیشتر از همیشه شبیه هم میشویم. غریبهها در همین شادیها و غمهای مشترک خود را هویدا میکنند. تاریخ این سرزمین به کرات صحنه تجلی روح جمعی یک ملت بوده است . این «ما» در طول تاریخ، بینی دشمنان زیادی را به خاک مالیده است، این «ما» در طول تاریخ سردی و گرمیبسیاری چشیده اما از هم نگسسته است، این «ما» سرافراز میماند چون در تقدیر این ملت؛ عزت، سربلندی و سعادتمندی نوشته شده است که فرموده باشد «سعادتمندترین مردمان، مردم فارس(ایران) هستند.»1
1- در روایتی آمــــــده اســـــت: خدمت پیامبـــــر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نشسته بودیم که سوره جمعه نازل شد. آن را برای ما تلاوت کرد و وقتی به آیه «و آخرینَ منهم لمّا یلحقوا بِهم» رسید، مردی پرسید یا رسول الله آن گروه چه کسانیاند؟ آن حضرت ضمن اشاره به سلمان فرمودند: «قسم به جان کسی که جانم در دست اوست
«لو کان الایمان معلقاً بالثریا لتناوله رجل من العجم و اسعدهم به الفارس؛اگر ایمان به ستاره ثریا بسته باشد و در آسمان قرار گیرد افرادی از عجم آن را به دست میآورند و سعادتمندترین آنها مردم فارس (ایران) هستند.»
منبع: سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر، الدرالمنثور، ج۷، ص۵۰۶
ایران خندید
تنها متن ورزش و داخل میدان نیست که مهیج و جذاب است، گاهی در حواشی ورزش اتفاقاتی میافتد یا شاهد تصاویری هستیم که حس بسیار خوبی به بیننده منتقل میکند. این تصویر، شادی مردم ایران را نشان می دهد که پس از سومین صعود پیاپی تیم ملی به مسابقات جام جهانی فوتبال در سرمای زمستان به خیابان ها آمدند و خوشحالی خود را به اشتراک گذاشتند.
عکس از رضا معطریان /ایران
عکس از رضا معطریان /ایران
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
شاه کلید مقاومت و پیشرفت
-
72 ساعت تا شروع
-
افزایش 40 درصدی فروش نفت بدون برجام
-
شادی به ما میآید
-
بدون توقف
-
گشایش اعتبار ساخت نیروگاه برق سیریک توسط روسها
-
آبخیزداری سد سیل میشود
-
حصیر مسیر ما را تغییر داد
-
کنترل اُمیکرون بدون تعطیلی
-
پنجشنبه خاص!
-
عیار ایرانی بودن « ما »
-
ایران خندید
اخبارایران آنلاین